خبرایران: رئیس پژوهشگاه صنعت نفت در مورد تعطیلی پژوهشگاه و شکستهای مالیای آن گفت: اینها بیشتر شایعات بود تا اخبار واقعی. متناسب با مشکلات مالیای که دولت با آن مواجه است و تنگناهای مربوط به بحث یارانه که پرداخت آن را وزارت نفت برعهده دارد و کاهش قیمت نفت، همه این موارد سبب شد که ما با توجه بیشتری به دخلوخرج خودمان نگاه کنیم.
رؤیای بزرگی دارد که بعید به نظر میرسد حداقل حالا حالاها بتواند آن را به واقعیت بدل کند یا شاید به دوره مدیریت وی کفاف ندهد. بعد از هشت سال حضور در بهارستان و ریاست کمیسیون انرژی دور هشتم مجلس شورای اسلامی، این روزها بر صندلی مدیریت پژوهشگاه صنعت نفت تکیه داده و از رؤیای خودکفایی این پژوهشگاه در بخش درآمدزایی و پرداخت هزینهها میگوید. همان رؤیایی که این روزها به یکی از گلایههای منتقدانش بدل شده است. حمیدرضا کاتوزیان، رئیس اسبق کمیسیون انرژی و رئیس پژوهشگاه صنعت نفت در گفتگو با «شرق» از تصمیم راسخش برای حضورنیافتن در انتخابات دور دهم مجلس میگوید و البته از رؤیاهایی برای بهبود وضعیت پژوهشگاه صنعت نفت میگوید که اولین مانع آن دولتیبودن یا بهتر بگوییم نگاه دولتی حاکم بر صنعت نفت است.
آخرین دیدار ما به زمانی برمیگردد که روحانی در حال دریافت رأیاعتماد برای هیأت دولت خود بود. در آن زمان از شما پرسیدیم قصد ورود به عرصه دولتی نفت را دارید و شما قاطعانه پاسخ منفی دادید، اما امروز بر جایگاه ریاست پژوهشگاه صنعت نفت تکیه زدهاید. چه شد سمت دولتی را پذیرفتید؟
علاقهای به کار دولتی نداشتم و بیشتر بهخاطر تأکیدات بعضی از دوستان مبنی بر اینکه موضوع اداره پژوهشگاه اهمیت ویژهای دارد و مشابه دانشگاههاست آن را پذیرفتم.
در مورد بازگشت به مجلس هم تصمیمی ندارید؟
خیر؛ تصمیمی برای ورود به مجلس ندارم. اتفاقا برخی از دوستان لطف داشتند، اما بنده بههیچوجه تصمیم بازگشت مجدد به مجلس را ندارم و فکر میکنم هشت سال کافی بود.
چرا؟
همانطور که میدانید بنده هیأت علمی دانشگاه امیرکبیر هستم، بنابراین ترجیح و علاقهام این است که وقت خودم را صرف تحقیقات و تدریس در دانشگاه کنم. البته ناگفته نماند، دلیل اصلی اینکه هیچ اشتیاقی به کار دولتی ندارم این است که در این بخش متأسفانه مقررات و موانع دستوپاگیری وجود دارد که قدرت عمل را از یک مدیر میگیرد.
پس چه شد پای شما به پژوهشگاه صنعت نفت باز شد؟
بنده همانطور که گفته بودم علاقهای به حضور در کار دولتی نداشتم، اما برخی دوستان و آقایانی که با بنده در ارتباط بودند پیشنهاد حضور در بخش دولتی را میدادند که البته بیشتر این پیشنهادها معطوف به بخش صنعت و نفت میشد. در این موارد هم همان جوابی را میدادم که قبل از آن به شما گفته بودم. در خیلی مواقع بهدلیل محدودیتهای قانونی و وجود بوروکراسی عملا امکان جهش و حرکتهای بزرگ در صنعت و بخشهای مختلف برای یک مدیر سخت و دشوار است. هرچند وزرا هم با این مشکل دستبهگریبان هستند، چه رسد به ما که زیرمجموعه آنها تلقی میشویم. بااینحال طی صحبتهایی که با دوستان شد، به این نتیجه رسیدم که پژوهشگاه صنعت نفت بیشتر ماهیت علمی و تحقیقاتی دارد و به نسبت نهادها و سازمانهای دیگر محدودیتهای قانونی و بوروکراسی کمتری دارد.
به نوعی پژوهشگاه را یک دانشگاه میدانید؟
پژوهشگاه یک محیط علمی صنعتی است. درصورتیکه دانشگاه یک محیط علمی است. در واقع محصول یک دانشگاه فارغالتحصیلان آن هستند، درحالیکه در پژوهشگاه صنعت نفت، تکنولوژی و فناوری محصول نهایی تلقی میشود.
درعمل هم پژوهشگاه یک محیط علمی و صنعتی است یا بوروکراسی اداری آن شبیه دیگر زیرمجموعههای نفت است؟
از نقطهنظری که اشاره کردم در عمل پژوهشگاه هم همان چیزی بود که پیش از حضور در آن فکر میکردم، ولی به دلیل بوروکراسی حاکم بر مناسبات دولتی اینجا هم به هر حال تحتتأثیر آن مناسبات است. هرچند شدت این بوروکراسی به نسبت ساختارهای دولتی به معنی وزارتخانهها، معاونتهای وزارتخانهها و شرکتهای دولتی کمتر است.
اگر دوباره امکان تصمیمگیری داشتید بازهم مسئولیت پژوهشگاه را برعهده میگرفتید؟
اگر شرایط گذشته و نگاه امروز را داشتم قطعا با یک سلسله اختیارات و پیشبینیهای بیشتر به پژوهشگاه صنعت نفت پا میگذاشتم. درحالحاضر با توجه به اینکه مشکلات خاصی در پژوهشگاه وجود دارد، نیاز به یکسری حرکتهای عمیق و تحولآفرین است که لازمه تحقق چنین جهشی اختیارات و هماهنگیهای بیشتر است. البته ناگفته نماند در حال حاضر هیأت امنا کمک زیادی میکند. بهویژه در این راستا آقای وزیریهامانه، قائممقام محترم وزیر نفت، با توجه به حکم تمشیت امور توسط آقای زنگنه کمک بسیاری به پژوهشگاه میکنند.
آقای دکتر روی میزتان کتابی با عنوان «چگونه میتوانیم یک سازمان یا بنگاه اقتصادی کارآمد داشته باشیم» به چشم میخورد. ظاهرا علاقه خاصی به بنگاهداری اقتصادی دارید؟! برخی کارشناسان این نکته را در جهت انتقاد از مدیریت شما در پژوهشگاه هدف قرار میدهند.آیا نگاه شما به پژوهشگاه نگاهی اقتصادی و درآمدزاست؟ اساسا این انتقاد را تا چه اندازه وارد میدانید؟
پژوهشگاه به دلیل ماهیت فناوری، توسعهای و تحقیقاتیای که دارد، علیالاصول باید به عنوان بازوی وزارت نفت و شرکتهای نفتی ایفای نقش کند. البته بهصورت قطعی هم نمیتوان گفت که باید کامل و مطلق کسب سود و درآمد کند، اما از آنجا که وظیفه پژوهشگاه حلوفصل مشکلات پژوهشی و فناورانه است بدیهی است باید با خلاقیت و نوآوری پاسخگوی مشکلات صنعت نفت باشد؛ مشکلاتی که با بروز شرایط تحریم، آشکارتر شده و با کمک مطالعات جدید برای این مشکلات فنی باید راهکار پیدا کرد. شاید پژوهشگاه به طور ذاتی و مستقیما تولید ارزش افزوده نکند، ولی برای صنعتی که در آن درگیر است، بهرهبرداری از دستاوردهای پژوهشی امکان تولید ارزش افزوده را بههمراه خواهد داشت. همیشه بخشهای تحقیق و توسعه به همین شکل بودهاند، یعنی محصولی را ارائه میکنند که خودشان سازنده آن نیستند و فقط ارائهکننده مفاهیم، مدل و احیانا نمونه آزمایشگاهی آن محصول هستند سپس بخش صنعتی، آن را تبدیل به محصولی صنعتی میکند و در آخر سود اصلی نصیب صاحب صنعت میشود. بنده شخصا فعالیت پژوهشگاه را «فعالیت بنیادین» میدانم که باید مثل بخشهای تحقیق و توسعه (R & D)، مبنای سرویسدهی به بخش نفت و گاز کشور قرار گیرد. اما اینکه گفته میشود نگاه من یک نوع نگاه اقتصادی نسبت به فعالیتهای پژوهشگاه هست، کاملا درست است.
منظورتان تبدیلشدن پژوهشگاه به یک بنگاه اقتصادی است؟
نه بنگاه اقتصادی به معنای سنتی آن، درواقع پژوهشگاه را مجموعهای میدانم که نهایتا باید خودش را اداره کند به این معنی که باید روزی برسد تا بتواند حقوق پرسنل خود را از شرکت ملی نفت نگیرد، درواقع به حدی از خودکفایی برسد که از طریق فناوریهای توسعهای و پژوهشی، کسب درآمد کند و بتواند خود را اداره کرده و سازمان خود را تعالی دهد. اعتقاد من این است که پژوهشگاه باید در این زمینه به طور عمیق فعالیت کند. در واقع باید طرحها و برنامههای پژوهشی و فناوریهایی که کسب میکنیم و حتی آن مواردی که از دیگران اخذ میکنیم، به یکسری محصولات صنعتی تبدیل شود.
از نظر قانونی، پژوهشگاه میتواند در طرحهای بزرگ بعضا نفتی مشارکت کند؟
ما هم به دلیل اینکه یک سازمان دولتی هستیم و هم اینکه توان مالی نداریم، طبعا نمیتوانیم در طرحهای بزرگ بهعنوان سرمایهگذار مشارکت داشته باشیم. ولی بههرحال به دلیل آنکه پژوهشگاه میتواند طرحهای توسعهای و فناورانه را تدوین و ارائه کند، میتواند به عنوان یک شریک دائمی، در طرحها حضور داشته و کسب درآمد کند. با قطع و یقین، فکر میکنم پژوهشگاه میتواند در این مسیر حرکت کند و در آینده هم بقای سازمانهایی مانند پژوهشگاه به این است که از نظر مالی خودشان بتوانند خود را اداره کنند.
به نظرتان پژوهشگاه صنعت نفت باید در فهرست خصوصیسازی قرار گیرد؟
این مسئله که پژوهشگاه تبدیل به سازمان خصوصی شود، امکانپذیر نیست، چون پژوهشگاه سازمان تحقیقاتی و توسعهای است و سازمانهایی از این قبیل تبدیلشدنشان به یک سازمان خصوصی شاید میسر نباشد و خیلی وقتها هم چنین اقداماتی عاقلانه بهنظر نمیآید. در تمام دنیا بنیادها و سازمانهایی که کار توسعهای دارند و روی مرزهای دانش حرکت میکنند، زیر نظر دولت و با هزینه دولتی اداره میشود؛ حتی تحقیقاتی که منجر به تولید یک محصول صنعتی میشود. تازمانیکه یک محصول در مرحله تحقیق است، اصلا نمیتوان حدس زد که قابلیت صنعتیشدن دارد یا خیر، بنابراین با توجه به اینکه بخش خصوصی همیشه در حوزه کسب درآمد سرمایهگذاری میکند تا به سودی برسد، برای این بخش سرمایهگذاری در بخش تحقیقات توسعهای بهویژه در زمینه کارهایی که روی مرز دانش است یک ریسک تلقی میشود چون نتایج این تحقیقات از ابتدا نامشخص است. شما میدانید، گاهی اوقات در کار تحقیقاتی، تا چندین سال هم وقت گذاشته میشود ولی در آخر، آن نتیجه که انتظار داشتیم، را نمیگیریم. بنابراین اگر بخش خصوصی در این بخش سرمایهگذاری کند، ممکن است با یک شکست جبرانناپذیر مواجه شود. برهمین اساس معتقدم پژوهشگاه بهعنوان یک مرکز علمی و تحقیقاتی همچنان باید به عنوان یک سازمان دولتی اما در مسیر کسب درآمد حرکت کند.
آقای کاتوزیان، اشارهای کردید به اینکه اگر امروز میخواستید برای حضور در پژوهشگاه صنعت نفت تصمیم بگیرید، با دیدگاه فعلی اختیارات بیشتری را درخواست میکردید. این اختیارات شامل چه چیزهایی میشد؟
بههرحال اگر بخواهیم نگاه درآمدزایی را در پژوهشگاه اجرائی و تأکید کنیم که پژوهشگاه باید مثل یک شرکت خصوصی خودگردان باشد، باید مثل یک مدیر بخش خصوصی دست رئیس این سازمان هم باز باشد و بتواند با سهولت و اختیار تصمیم بگیرد و محدودیتها از سر راهش برداشته شود. هرچندکه خوشبختانه نگاه دولت تدبیروامید یک نگاه باز در مباحث سیاسی و اقتصادی است و در بسیاری از مواقع به این دیدگاه هم کمک شده است. اما اگر بخواهم مثال واضحتری بزنم، باید به مسئله مربوط به کسب درآمد اشاره کنم که محدودیتهای قانونی زیادی در این رابطه وجود دارد.
چه موانع قانونی؟
مثلا اگر سازمانی مانند ما بخواهد یک دستاورد تحقیقاتیاش را صنعتی کند و تصمیم به سرمایهگذاری یا حتی تأسیس یک شرکت زیرمجموعه در جهت درآمدزایی و مشارکت در پروژهها داشته باشد، تخلف قانونی است. بنابراین، این قبیل محدودیتهای قانونی بهنوعی برای ما دستوپاگیر شده است. هرچندکه این نبود اختیارات فقط در بخش مسائل اقتصادی دیده نمیشود بلکه در بخش نیروی انسانی هم نبود اختیارات لازم کاملا محسوس است.
نیروی انسانی؟
درصد قابلملاحظهای از نیروی انسانی بیکار در پژوهشگاه وجود دارد یا اینکه در مواردی حجم کار افراد کافی نیست و درصدی از وقت آنها در طول روز تلف میشود. درحالیکه این نیروهای بیکار میتوانند در یک مرکز آموزشی یا پژوهشی یا صنعتی مؤثرتر واقع شوند اما برای جابهجایی یا حتی حذف نیروی انسانی ناکارآمد، اختیارات کافی نیست.
پژوهشگاه درحالحاضر چه تعداد نیروی انسانی دارد؟
ما کمی بیش از هزارو٧٠٠ نفر نیروی انسانی داریم که نزدیک به نیمی از این تعداد در ستاد پژوهشگاه مشغول بهکارند. درحالیکه به ازای هر دو نیروی ستادی باید ١٠ نیرو بیرون از ستاد مشغول به کار باشند.این آمار به این معنی است که سازمان ما به لحاظ کارآمدی در سطح پایینی قرار دارد. البته من موافق تعدیل نیروها نیستم، بلکه این نیروها برای بالابردن کارآمدی صنعت نفت باید به بخشهای دیگر فرستاده میشدند.
چه تعداد از نیروی انسانی پژوهشگاه رسمی هستند؟
حدود ٩٠٠ نفر از نیروی انسانی شاغل در پژوهشگاه، رسمی هستند و مابقی به صورت قراردادی مشغول به فعالیتند.
آقای دکتر، بسیاری از کارشناسان در زمان رأی اعتماد زنگنه معتقد بودند نگاه این مدیر بیشتر به سمت استفاده از تکنولوژی خارجی است و برپایه استفاده از خارجیها در نفت مدیریت میکند. در حدود دو سالی که شما به عنوان رئیس پژوهشگاه صنعت نفت با ایشان همکاری میکنید، به نظرتان وزیرنفت دولت یازدهم تا چه اندازه به بهرهگیری از تکنولوژی و فناوری داخلی در عرصه نفت کشور اعتقاد دارد؟
به نظر من این قضاوت دقیق نیست. تاریخ نفت و حضور آقای زنگنه بر مسند مدیریت وزارت نفت در گذشته، چیز دیگری را حکایت میکند. به عنوان مثال توسعه دانشگاه نفت و پژوهشگاه صنعت نفت توسط آقای زنگنه با هدف خودکفاکردن این صنعت بهلحاظ نیروی انسانی و تکنولوژی صورت گرفت. بنابراین اگر نگاه ایشان به سمت استفاده از خارجیها در تمام عرصهها بود، دلیلی نداشت که به دانشگاه و پژوهشگاه این صنعت تا این اندازه بها بدهد. قضاوتی که صورت گرفته قضاوت دقیقی درآن زمان نبوده است. به جرئت میتوان گفت درحالحاضر فارغالتحصیلان نفت، چه در بخش پاییندستی و چه بالادستی که در حوزههای مختلف نفتی مشغول کار هستند، همه محصول تدابیری است که آقای زنگنه در آن زمان برای توسعه دانشگاه نفت اندیشیده بود. درحالحاضر هم وزیر نفت بخش زیادی از فعالیتهای مرتبط در زمینههای تخصصی را به دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور محول کرده است؛ از جمله همین میادین و مخازن بزرگی که اخیرا مطالعات علمی آنها را به ما و دیگر مراکز واگذار کردند.
تا چه اندازه به دستهای پنهانی که گفته میشود مانع پیشرفت تکنولوژی و توانمندی داخلی بالاخص در صنعت نفت میشود، معتقدید؟
اگر از منظر تکنولوژی به این صنعت نگاه کنیم، عدهای علاقهمند به این هستند که این صنعت به لحاظ تکنولوژی و تجهیزات خودکفا و ملی شود. اما گروهی دیگری از افراد نظریات و نگاه متفاوتی دارند که همین افراد خود به دوگروه تقسیم میشوند. گروه اول کسانی هستند که معتقدند ضعفها و عدم سرعت کافی متخصصان داخلی از یک سو و رشد سریع علمی در مسائل فنی و تولیدی در جهان از سوی دیگر سبب میشود، نتوانیم برای بهبود بهرهوری در همه حوزهها به نیروهای داخلی تکیه کنیم. نمیتوانیم آنطور که باید جهش داشته باشیم و در این راستا باید به توانمندیهای خارجی هم نگاه کنیم. در نتیجه آنطور که باید و شاید توانمندیهای داخلی را مدنظر قرار نمیدهند. این افراد در همه صنایع حضور دارند و فقط مختص صنعت نفت نیستند.
گروه دیگری در همه صنایع حضور دارند که متأسفانه نگاه قدیمی به شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند و به نوعی دچار خودکمبینی هستند. به طور دائم بیان میکنند که ما نمیتوانیم، و حتما خارجیها باید برای ما کار کنند، حتی در بسیاری از جلسات به صراحت هم این نکته را اعلام میکنند.
به نظر من در هر صنعتی باید بیشتر به توانمندی داخل کشور توجه شود. اگرچه خودکفایی در عرصههای اقتصادی کشور هزینههای مالی و زمانی بسیاری دارد ولی نباید فراموش کرد که صرف این هزینه در نهایت منجر به عدم وابستگی خواهد شد.
آقای کاتوزیان، برخی از منتقدان معتقدند اغلب پروژههای پژوهشگاه صنعت نفت کاربردی نیست و بیشتر برمبنای مطالعات تحقیقاتی است. نظر شما چیست؟
اصولا پروژههای پژوهشگاه متقاضی بیرونی دارند بنابراین باید کاربردی باشند و نتیجهبخش. البته در مواردی این اتفاق افتاده که یک پروژه به صورت پایلوت اجرا شده ولی بهدلایل مختلفی که مربوط به متقاضی آن است، به مرحله صنعتیشدن نرسیده است. اما اینکه پروژههای پژوهشگاه صرفا مطالعات تحقیقاتی باشد و کار صنعتی و اجرائی نشود حرف دقیق و قابل قبولی نیست. پیش آمده که ما حلال یا کاتالیست را بهعنوان یک محصول تولید میکنیم اما میبینیم با وجود نمونه داخلی، باز آن را از خارج وارد میکنند.
حتی گاهی پیش آمده که کیفیت محصول ما به نسبت کالای وارداتی بسیار بالاتر است؛ اما متأسفانه ورود کشورهایی چون چین به این عرصه مشکلاتی را ایجاد کرده است. البته چین در کل دنیا این مشکل را ایجاد کرده، اگر به بازار آمریکا و اروپا هم نگاه کنیم چین در فعالیتهای صنعتی و بازارهای این کشورها هم رسوخ کرده است.
به اعتقاد من ایران در همه بخشهای صنعت و تجارت، زبالهدان چینیها شده است؛ یعنی هر کالا یا قطعهای که از چین وارد میشود بسیار بیکیفیت است. در حوزه خدمات هم از چینیها سابقه خوبی بهلحاظ کیفیت و کارآمدی نمیبینیم. نباید فراموش کرد که در شرایط تحریم بهتر است به صنعت داخلی خودمان تکیه کنیم. مطمئنم به جنس ایرانی خیلی بیشتر از جنس چینی میتوان اعتماد کرد.
در ارتباط با ساخت دکلهای حفاری هم پژوهشی داشتهاید؟
پروژههایی که پژوهشگاه انجام میدهد تقاضامحور است و البته از جمله سیاستهای آقای زنگنه هم این است که پژوهش باید تقاضامحور باشد. ما اگر بخواهیم برای طراحی دکلها وقت بگذاریم، امکان دستیابی به این تکنولوژی وجود دارد.
یعنی پیش نمیآید خود پژوهشگاه برای نیاز روز صنعت، پروژهای را تعریف کند؟
چرا؛ پروژههایی هستند که تقاضا برای آنها وجود نداشته اما از سوی معاونت فناوری پژوهشگاه توصیه شده و در حال انجام است. اما قطعا معاونت فناوری ما از پروژههایی حمایت میکند که تقاضای آتی برای آن هست و اگر به سرانجام برسد متقاضیان صنعتی خواهد داشت. درعینحال همه این مراحل باز هم نیاز به بودجهای دارد که باید بررسی شود که آیا درآمد ما کفاف اجرای آن را تا رسیدن به نتیجه نهایی میدهد یا خیر.
پروژههایی که متقاضی در داخل خود پژوهشگاه دارد، بعضا بدون هزینه مدیریت میشود، چراکه مثلا ١٠ پژوهشگر روی آن کار تحقیقاتی انجام میدهند و تنها هزینه آن پروژه، حقوق پژوهشگران است و هزینهای بیش از آن ندارد. البته بعضی اوقات تجهیزات یا مواد اولیه محدودی نیاز است و قیمتها به گونهای است که خود پژوهشگاه از پس آن برمیآید و پرداخت میکند.
سفارش خارجی برای اجرای پروژه هم دارید؟
بله، ما سفارشهایی از بخش خصوصی خارجی و حتی همکاریهای مشترک با بخش دولتی کشورها داریم. منتقدان، امضای برخی از توافقنامهها در صنعت نفت و به تبع آن در پژوهشگاه صنعت نفت را نمایشی میدانند.
به نظر شما این استدلال تا چه اندازه حداقل در پژوهشگاه نمود عینی دارد؟
متأسفانه در کشور ما یک سنت غلطی وجود دارد که گاهی فعالیتهای تخصصی در قالب فعالیتهای صوری و نمایشی صورت میگیرد که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا واقعی. امضای تفاهمنامهها گاهی اینگونه هستند. بنده صددرصد با این حرکات مخالف هستم و جلوی این حرکات را هم میگیرم.
ما در پژوهشگاه برای کاری که مدنظر داریم از قبل باید همه جوانب آن بررسی شود و این اطمینان را داشته باشیم که یک توافقنامه قرار است تبدیل به یک کار عملیاتی و پژوهشی شود تا در نهایت به امضا برسد، و گرنه اصولا آن را نمیپذیریم؛ چون نه اعتقادی به اجرای نمایشهای تبلیغاتی داریم و نه احتیاجی به آنها.
آقای کاتوزیان، با این نگاه اقتصادی که از بدو ورود به پژوهشگاه داشتهاید، چقدر توانستهاید به درآمدزایی این سازمان کمک کنید؟
تقریبا میتوان گفت در یک سال اخیر تعداد قراردادها با بخش خصوصی دو برابر مدت مشابه قبل شده است. در این مدت صرفا دنبال پولگرفتن از دولت نبودیم. بر همیناساس با بخش خصوصی هم وارد مذاکره شدیم و قراردادهایی هم امضا کردیم و خوشبختانه کار هم بهخوبی انجام شده است. درعینحال مناسبات پژوهشگاه با شرکتها را بهتر کردهایم و همین امر باعث افزایش اعتماد بخش دولتی و خصوصی به پژوهشگاه شد که همین امر منجر به امضای قراردادها و کارهای خوبی شد.
درحالحاضر اکثر شرکتهای تابع وزارت نفت، یک واحد پژوهشی دارند. اگر وزارت نفت مجموعهای به نام پژوهشگاه صنعت نفت دارد، پس چه فعالیتی در این واحدها صورت میگیرد؟ چراکه به گفته شما درحالحاضر در پژوهشگاه ظرفیت خالی بسیاری هست.
خیلی از واحدهای پژوهشی شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت خودشان کار پژوهشی انجام نمیدهند و در بیشتر مواقع کار را به ما سفارش میدهند. ضمن اینکه برخی از کارهایی را که خود آنها انجام میدهند، دیگر ما انجام نمیدهیم. درواقع با وجود این واحدها تداخلی در کار ما و خود این مجموعهها ایجاد نشده است و هر کس کار خودش را میکند؛ مثل شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی که درحالحاضر وجود دارد. این مجموعه کار خودش را میکند ولی درعینحال در برخی از مواقع با هم مشارکت هم میکنیم. سعی ما بر این است که کار موازی با کسی انجام ندهیم. بهگونهای که اگر سازمانی در حوزهای مشغول فعالیت است، ما دیگر در آن حوزه وارد نمیشویم و برعکس این قضیه هم وجود دارد.
آقای دکتر اینروزها یکی از مشکلات اساسی صنعت نفت، مهاجرت نیروی انسانی است. وضعیت پژوهشگاه در این رابطه چطور است؟
این موضوع خاص صنعت نفت نیست، در همه بخشها این مسئله وجود دارد، اما بله در پژوهشگاه هم در چندسال اخیر تعدادی مهاجرت داشتهایم. از ابعاد اجتماعی بهعنوان دلایل اصلی مهاجرت که بگذریم، بحث مربوط به درآمدها، کیفیت زندگی، رفتارهای حرفهای در محیط کاری و ... در این تصمیم بسیار مؤثر است.
خبرهای مربوط به تعطیلی پژوهشگاه و شکستهای مالیای که با آن روبهرو بوده است، حقیقت دارد؟
اینها بیشتر شایعات بود تا اخبار واقعی. متناسب با مشکلات مالیای که دولت با آن مواجه است و تنگناهای مربوط به بحث یارانه که پرداخت آن را وزارت نفت برعهده دارد و کاهش قیمت نفت، همه این موارد سبب شد که ما با توجه بیشتری به دخلوخرج خودمان نگاه کنیم. همین دقت بیشتر باعث ایجاد شایعاتی چون تعطیلی پژوهشگاه شد. زمانی که دولت با یک تنگنا مواجه باشد، یک سازمان دولتی هم باید با پیشبینیهایی تلاش کند که در آینده دچار بحران نشود.
زمانی که این شایعات ایجاد شد، بنده تصمیمی درباره اضافهکاریها گرفته بودم که همان زمان عدهای که با شایعهسازی کاسبی میکنند، این مطالب غیرواقعی را ساختند و منتشر کردند. بنده با اضافهکاریهای بیمورد و حق مأموریتهای بیدلیل و استفاده از امکانات پژوهشگاه بهصورت ویژه مخالفت کردم و سعی داشتم رفتار اداری ما منضبط شده و مآلا به عدالت بیشتر نزدیک شود؛ اگرچه عدهای این رفتار را نمیپسندند.
منبع : روزنامه شرق / آذر جزایری