امروز: جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ [2024/04/19]
ما را در فیسبوک دنبال کنید ما را در توییتر دنبال کنید ما را در گوگل پلاس دنبال کنید خروجی RSS جستجوی پیشرفته سایت پیوندهای سایت
کد خبر: 10896 تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۱:۴۶:۱۰ بعد از ظهر نسخه چاپی

مدیر دفتر مطالعات كاربردی هنر حوزه هنری؛

غرب تعریفی از هنر را به ما تحمیل كرده كه خودش به آن پایبند نیست

خبرایران: عبدالحمید قدیریان، مدیر دفتر مطالعات كاربردی هنر حوزه هنری، گفت: غربی‌ها با قدرت هنر و هنرمند در راه باطلشان تاثیرگذارترین كارها را می‌كنند، چون می‌دانند قدرت هنر از قدرت موشك هم بیشتر است، ولی ما هنوز به این مهم آگاهی پیدا نكرده‌ایم.
غرب تعریفی از هنر را به ما تحمیل كرده كه خودش به آن پایبند نیست
قدیریان مدیر دفتر مطالعات كاربردی هنر حوزه هنری، در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری با تاكید بر اینكه باید به تعریفی كه از هنر داریم بیشتر توجه كنیم و اگر نیازمند اصلاح است در آن بازنگری كنیم، گفت: اگر به تعریف هنر كه در كتب درسی ما گنجانده‌اند توجه كنیم، می‌بینیم كه این تعریف از غرب گرفته شده؛ در حالی كه خود غربی‌ها به این تعریفی كه به ما تحمیل كرده‌اند پایبند نیستند. آن‌ها هنر را آن قدر مستقل تعریف كرده‌اند كه آدم احساس می‌كند كه هیچ ربطی به انسان اجتماعی ندارد و موضوعی بسیار شخصی است، در صورتی كه خودشان در عمل با این تعریف تولید اثر نمی‌كنند. واقعیت این است كه مدیریت هنر در غرب همانند مدیریت یك اتاق جنگ است.

وی با تاكید بر اینكه تصور اتاق جنگ برای هنر در غرب خالی از حقیقت نیست، توضیح داد: اگر اتاق فكر متفكران غربی را همچون اتاق جنگ نشان دهیم و در آن نقشه بزرگی از جهان نصب كنیم به طوری كه تمام دیوارها را بپوشاند و بر روی آن با علامت‌های رنگی نقاط مختلف فرهنگ جهان را مشخص كنم و نقشه پیشرفت فرهنگ غرب به سمت تمدن‌های دیگر را علامت‌گذاری كنیم، متوجه خواهیم شد كه مجموعه متفكران غربی در چه فضایی مدام عملیات‌های جدید را با ابزار فرهنگی و هنری طراحی می‌كنند تا سنگرهای فرهنگی نقاط مختلف جهان را فتح كنند.

مدیر دفتر مطالعات كاربردی هنر حوزه هنری افزود: ما هم اواخر قرن بیستم را تجربه كرده‌ایم و هم اوایل قرن بیست و یكم را. اگر به اتفاقات بنگریم، احساس می‌شود كه استراتژی غرب در قرن بیستم با قرن بیست و یكم تفاوت پیدا است. غرب در قرن بیستم بیشتر شبیه یك شطرنج‌باز عمل می‌كرد، یعنی مهره‌ها را به گونه‌ای طراحی می‌كرد و حركت می‌داد كه دشمن او به خطر بیفتد و مات شود، بدون اینكه خود غرب هزینه كند. ولی در قرن بیست و یكم شاهد اتفاقات دیگری هستیم. مثلا در اوایل این قرن وقتی شاهد انفجار برج‌های دوقلو هستیم می‌بینیم استراتژی غرب تغییر می‌كند. آن ها در این قرن برای اهدافشان نه تنها هزینه می‌كنند، بلكه هزینه‌های سنگینی را هم متحمل شده‌اند. 

این نقاش و طراح صحنه ادامه داد: این تغییر استراتژی در هنر غرب هم تغییراتی را رقم زده است. در این قرن غرب كاملا كنشگرانه و فعال به میدان آمده و آموزه‌هایش را در هنر پیش می‌برد. اگر بخواهم مثالی در این باره بزنم باید به فیلم حضرت نوح اشاره كنم كه توسط غرب ساخته شد. با دیدن این فیلم آدم كاملا احساس می‌كند، غرب استراتژی جدیدی را شروع كرده است كه تمام معیارها را بر هم می‌زند.

قدیریان اظهار كرد: غرب با این تغییر استراتژی قصد دارد مباحث را جا به جا ‌كند و مفاهیم را معكوس جلوه ‌دهد تا از نظر فكری و معرفتی آشفتگی ایجاد شود. حتی ایجاد جریان های تندرو از جمله طالبان و داعش و... را می‌توان بخشی از همین استراتژی محسوب كرد. سوال می‌كنم كه «گفتمان كدام یك از این جریان‌های تندرو با معیارها و گفتمان رایجی كه در دانشگاه‌های غربی تدریس می‌شود تطبیق دارد؟» شما به تحركات اسرائیل و بی‌حیایی در قتل عام كردن كودكان غزه نگاه كنید. یا حمایت‌های آمریكا از اسرائیل را ببینید. اینها با كدام گفتمان رایج در غرب تطبیق دارد؟ پس معلوم است ما با یك تغییر رویكرد اساسی مواجه‌ایم.

وی با اشاره به روند داستان فیلم «نوح» توضیح داد: بر مبنای این تغییر استراتژی شما می‌بینید كه این فیلم نه تنها شخصیت حضرت نوح(ع) را به چالش می‌كشد، بلكه به صورت عجیب و غریبی جایگاه پیامبری را زیر سوال می‌برد؛ یعنی به گونه‌ای مصداقی كار نبوت حضرت ابراهیم(ع) و دیگر انبیاء را هم به چالش می‌كشاند. 

قدیریان افزود: از سوی دیگر این فیلم، دقیقا حوادث و تعریف شخصیت‌ها را جا به جا می‌كند و نوح را كه پیامبر خداست منفی و ضدبشری معرفی می‌كند. اگر شما به فضاسازی این فیلم توجه كنید، می‌بینید كه پوشش افراد به نوعی مدرن است، حتی در بعضی از لوكیشن‌ها، سازه‌های بتنی و لوله‌های پالایشگاه مشاهده می‌كنید، كه بسیار متعجب‌كننده است كه چطور در دوران نوح این سازه‌ها وجود داشته!

به گفته این هنرمند انقلابی نوع پوشش بازیگران در فیلم حضرت نوح مانند لباس های مردم مدرن غربی است، بدیهی است كه در زمان قدیم این گونه لباس‌ها وجود نداشته، كاپشن و كوله پشتی و شلوار و چكمه مدل آمریكایی و... اما فیلم ساز به دنبال همذات‌پنداری مخاطب و انسان كنونی با موضوع فیلم است. با این همذات‌پنداری فیلمساز به طور ناخودآگاه خواستگاه انسان‌ها و پیامبران و خداوند را هم جا به جا می‌كنند و مفاهیم ارزشی در ادیان الهی را آن گونه‌ای كه می‌پسندند مورد تحریف قرار داده و ارائه می‌كنند.

قدیریان با طرح این سوال كه وقتی غرب این گونه از هنر و هنرمندانش برای ارائه ایدئولوژی و استراتژی‌اش بهره‌ می‌برد، ما چرا استفاده نكنیم؟ گفت: تمام حرف من این است كه هنرمند را بشناسیم و از او و هنرش بهره‌مند شویم. سوال این است كه چرا استراتژیست‌ها و سیاست‌مداران جامعه اسلامی ما از هنرمندان در این زمینه استفاده نمی‌كنند؟ چرا از هنرمندان كار نمی‌خواهیم؟

وی در پایان گفت: كوچك ترین اتفاقاتی كه در غرب رخ می‌دهد، مدیر هنری و فرهنگی آنجا سریع برنامه‌ریزی می‌كند و آن اتفاق كوچك را از طریق هنر به گونه‌ای بزرگ جلوه می‌دهد كه تمام جهانیان تحت تاثیر آن اتفاق كوچك قرار می‌گیرند. آن‌ها در راه باطلشان با قدرت هنر و هنرمند تاثیرگذارترین كارها را می‌كنند، چون می‌دانند قدرت هنر از قدرت موشك هم بیشتر است ولی ما هنوز به این مهم آگاهی پیدا نكرده‌ایم.

 

آخرین اخبار
© استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع (خبرایران) مجاز می باشد.
طراحی، تولید و اجرا: دلتاوب