نوزدهمین نشست هماندیشی«سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی آیینهای مذهبی در سینمای ایران» با حضورکارگردانانی چون: داریوش یاری، دانش اقباشاوی، کیانوش دالوند و یزدان عشیری و امیررضا مافی از منتقدان و کارشناسان سینما در محل سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.
نیاز به خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی
روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری، در ابتدای برنامه یزدان عشیری، در خصوص چالشهای موجود در عرصه سینمای دینی گفت: در این نشست قرار است به بررسی جایگاه آئینهای مذهبی در سینمای ایران بپردازیم. متاسفانه، آمار تولید فیلم با موضوع آئینهای مذهبی بسیار کم است. در حالی که سینما میتواند به مثابه ابزار و دریچهای برای معرفی این گونه آئینها در جامعه باشد به نظرم این رسانه، از گستره نیاز و مطالبه جامعه عقب مانده است. دست سینما و تلویزیون در این زمینه خالی است و سفره سینما از نظر تولیدات مذهبی و آیینی بسیار فقیر است.
وی افزود: احتمالا مشکلاتی چون: محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذی ربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و ... مهمترین دلایل بیمهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.
عشیری خاطرنشان کرد: سالانه فیلمهای زیادی در زمینه تاریخ مذاهب و پیامبران دینی در سینمای غرب ساخته میشود که عموما همراه با تحریف و مبتنی بر فلسفه اومانیسم امروز است ولی سینمای ما از این قضیه غافل است. تقریبا،150 فیلم اجتماعی سلانه، در ایران تولید میشود که در این چشم انداز جای موضوعات دینی کمرنگ است. رفع این مشکل نیاز به بررسی موضوع در بخشهای مدیریتی، همراهی جامعه سینمایی و فیلمسازان دارد. معتقدم ریشه یابی مشکلات سینمای دینی اقدامی است ضروری که هم اندیشی و خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی را میطلبد.
فقدان حکمت و اخلاق
داریوش یاری کارگردان « کربلا جغرافیای یک تاریخ»، اخلاق و حکمت را لازمه جامعه امروز معرفی کرد و اظهار داشت: اساسا همه فیلمسازان و مسئولان نسبت به بیان مشکلات، محافظه کارانه برخورد میکنند تا خدای ناکرده مشکلی برای کسی ایجاد نشود؛ درحالی که این محافظه کاری منجر به آزار پیشکسوتان و ماهیت سینما شده است. مسائل تئوری مربوط به آیینها و مذهب حوزه بسیارگستردهای است و به قول استاد بلوک باشی «آیین» لباسی بر تن فرهنگ است. ما سرشار از این آیینها هستیم که به علت عدم آگاهی و شناخت ناکافی به راحتی از آن گذشتهایم. در حالی که بخشی از این آیینها به مراسمهای عزاداری، شور و شادی و ... مربوط میشود که به مراتب در برنامههای تلویزیونی و ایام خاص متناسب با رسوم شهرهای مختلف با آن روبرو شدهایم. مراسم نخل گردانی، تشت گذاری، عزاداری، سینه زنی و زنجیر زنی چیزی است که همه ما به نحوی متفاوت آن را دیدهایم. اینگونه مراسمها از زیباترین و شگفت انگیزترین جلوههای آیینی ایرانیها بوده و به آیینهای جوانمردی در ایران مربوط میشود. جامعه ما نیاز به حکمت و اخلاق دارد.
یاری ادامه داد: ما بازار حکمت و اخلاق را به باد دادهایم و تنها به حسینیه داری و موکب داری بسنده کردهایم. رسم سخنوری به منظور آموزش حکمت و اخلاق ایجاد شده و سردسته این آموزشها «حسین ابن علی(ع)» بوده که در وصف آن میگوییم ان الحسین مصباح الهدی و السفینة النجاة . جنگ امام حسین(ع) درس حکمت و اخلاق بود تا اندازه معرفت آدمها در داشتن انصاف معلوم شود. اگر ما سینمای آیینی و دینی نداریم به این دلیل است که جامعه به شدت دچار کمبود حکمت و اخلاق است. فقدان حکمت و اخلاق باعث کمرنگ شدن سینمای دینی شده است. مسائل دیگری بر این کمبودها صحه میگذارد که بخشی از آن به فیلمسازان و بخش دیگر به مسئولان حکومتی و مدیران فرهنگی مربوط میشود.
تولید فیلمهای شیعی
دانش اقبال شاوی در خصوص وضعیت سینمای دینی گفت: سینمای آیینی میتواند نوعی فرم هم محسوب شود. بخشهای آیینی و زیبایی شناسی آثار دیگر کشورها از جمله: فیلمهای مارتین اسکورسیزی باعث حسرت آأم میشود و او به نحو احسن از آیینهای کاتولیک برای زیبایی شناسی بهره برده است.
اقباشاوی افزود: مقام معظم رهبری(ره) در بیانات خود بارها گلایه داشتهاند که چرا تاکنون فیلمی در وصف حال و هوای نماز جمعه ساخته نشده است. این نکته بینی دقیقی از ایشان بوده است که سالی 52 بار در این مراسم شرکت میکنیم ولی در سینما از آن غافل مانده و بعضا در ساخت فیلمهای خود کمتر به نمادهایی از آیینهای مذهبی و ایرانی میپردازیم. سینمای دیگر کشورها با الهام از آیینها مخاطب داخلی و خارجی را با اعتقادات خود آشنا میکند. در اکثر فیلمهای آمریکایی کلیسا و جزئیات اندیشه کاتولیک به وضوح دیده میشود. ما هم میتوانیم استفاده هویت مندی از اعتقادات در سینما داشتهایم.
این کارگردان سینما اظهار داشت: ما آیینهای دراماتیک بسیار جذاب و خوبی داریم که برای مخاطب ملی و بینالمللی جالب و دیدنی است. بدون نزدیکی به اگزوتیزم میتوانیم از آیینها و حکمتها به شکل زیبایی در فیلمها استفاده کرده و فیلمهای شیعی تولید کنیم تا همان قدر که هیاتها پرشور برگزار میشود سینما هم حجم بالایی از مخاطب را به خود اختصاص دهد.
رنسانس سینمایی
کیانوش دالوند در این نشست گفت: در جامعه با مشکل بزرگی مواجه هستیم که قبل از سینما و ساخت فیلمهای آیینی و مذهبی باید آن را حل کنیم. جمله معروفی داریم که میگوید «سینماگران کاهنان معابد امروز هستند» و هنرمند کسی است که اسطوره را به عصر خود میکشد و آن را متناسب با زمانه خود به روز میکند. ما در ایران سینمادار را کاهن نمیدانیم و سینماگر جرئت ندارد کاهن باشد.
وی افزود: آیینها همیشه دروازهای برای عملی کردن اسطورهها بوده و آن را الگوسازی میکنند. ساختار سینما قدرت تاثیرگذاری بر مخاطب را دارد اما متاسفانه سینماگران از این امکان و اجازه محروم هستند. مگر میشود برخی از چهرهها که قرنها الگوی ماست در فیلمها نشان داده نشود؟ و این الگوها حتی حق داد زدن در فیلم را ندارند و فیلمساز را مجبور به حاشیه کشاندن افراد اصلی و برجسته کردن آدم بدها میشود. در فیلمهای مذهبی ما نقشهای منفی تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارند. در سریال امام علی(ع) عمروعاص به مراتب پررنگ تر از امام علی(ع) است. در سریال امام رضا(ع) و دیگر فیلمهای مذهبی هم این مشکل وجود دارد. بنابراین مادامی که این معضل حل نشود مشکل سینمای دینی و آیینی ما در بحران قرار دارد.
دالوند یادآور شد: هر کس خوانش متفاوتی از مذهب و اعتقادات دارد و بعضا آن را در سینما اعمال کرده است و حتی مداحیها هم قابل استناد نیست و همه مردم ایران فکر میکنند داستانهای مذهبی را به خوبی میدانند اما به علت ناکارآمدی رسانه همه خوانش متفاوتی از مذهب دارند. در حالی که در فیلمهای آمریکایی افراد به واسطه سینما تبدیل به اسطوره شدهاند.
وی اظهار داشت: ما برای اسطوره سازی نیاز به دانش و آگاهی از آیینها داریم. ما به رنسانس و الگوسازی از امام حسین(ع) نیاز داریم. نیاز داریم که چهره بازیگران نشان داده شود و این یکی از بزرگترین ایرادات سینمای دینی و آیینی ما است.
فقدان نظام معرفتی
امیررضا مافی گفت: در جامعهای زندگی میکنیم که تقاضای مردم برای دیدن فیلمهای آیینی به تولیدات تلویزیون منحصر شده است. صدها بار «مختارنامه» را مرور میکنیم اما در سینما نهایتا با «رستاخیز» و خط قرمزها مواجه میشویم. کار به جایی رسیده است که امروز دیگر به فیلمهای درام هم احتیاجی نداریم و تنها به دنبال فیلمهای کمدی و خنده دار میگردیم.
وی اذعان داشت: خیلی از افراد بر این باورند که محصول دیگری در برابر اینگونه فیلمها وجود ندارد اما من معتقدم که مسئله و پرسش مخاطب امروز علت حادثه کربلا نیست چرا که سالها درباره این موضوع شنیده و میداند. در حال حاضر آیینها در تفکرات امروزی به کارناوالهایی تبدیل شده است که ذائقهها را ارضا کرده و مردم را به این حد راضی میکند. آیینها قرار است از مفاهیم موجود در تاریخ حفاظت و نگهداری کنند.
مافی ادامه داد: قراراست آیین اتفاقات رخ داده در تقویم را به تاریخ تبدیل کنند و آن را نسل به نسل منتقل کنند. آیینهای ما تا پیش از سده اخیر در این اقدام موفق بودهاند اما در سده اخیر بنابر چند اتفاق، از تاریخ فاصله گرفته است. در دوران پهلوی اول آیینها سرکوب شده و از دهه 40، حکومت آیینها را به سبک خوانش خود تبدیل کرده و ما را از پایان دوره قاجار به نحوی دستوری وارد دوره مدرن کرد. در این زمان پروژه مدرن شدن به دستور رضاخان ایجاد میشود که بدون اشباع سنت تا پهلوی دوم ادامه پیدا میکند که رهبری کلاسیک و انقلاب سنتی را در پی داشت.
وی اضافه کرد: در تلاطم سده اخیر به دنبال دستورالعملی برای آیینهایمان بودهایم که در شکل گیری آن طیفهای سیاسی نیز وارد میشوند که نتیجتا جامعه با آیینهای مصادره شده توسط گروههای مرجع مواجه شده و محتوا را مصادره شده میداند و به کاناوال روی میآورد. این مخاطب دیگر به دنبال دیدن آیینها در سینما نیست. در جامعه امروز ما نه مخاطب نیازش را احساس میکند و نه سازنده خود را مکلف به ساخت فیلمی میکند که خط قرمزها، محدویتها و سختیهای بسیاری دارد. چرا این نیاز در مخاطب ما وجود ندارد چون ما نظام معرفتی برای امروز جامعه مان نداریم. بنابراین زمانی که این تشنگی احساس شود مسئول فرهنگی هم به دنبال آن به ساخت فیلمها میپردازد. فیلمساز در بال متفکران و استفاده از آنها به ترجمه افکار در فیلم میپردازد. فیلمساز امروز ما از متفکران محروم است.
فیلمسازان تنبل/ فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است
داریوش یاری در ادامه به مبحث تفاوت سینمای دینی و آئینی پرداخت و عنوان کرد: فیلمهای دینی، آیینی و تاریخی تفاوت بسیاری با هم دارند. چرا همه اصرار دارند که فیلم «رستاخیز» فیلمی آیینی است؟ بلکه «رستاخیز» فیلم تاریخی جان دار و با وجود نقدهای زیاد مذهبی به آن، در نوع خود بسیار محکم است. همچنین فیلم «روز واقعه» فیلمی دینی تاریخی است اما فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است و شجاعت و جوانمردی را به تصویر کشیده است.
این کارگردان سینما؛ فیلمسازان را آدمهای تنبلی در پژوهش معرفی کرد و یادآور شد: فیلمسازان برای بیان آیینها وقت نمیگذارند. فیلمنامههایی با مضمون محرمی را به ما میدهند که در حد محدود هم اطلاعات درستی در آن وجود ندارد. ما 1400 سال زحمت کشیدهایم حادثهای را به حماسه تبدیل کرده و شخصیتها را به اسطوره تبدیل کنیم و ایرانیها به واسطه فرهنگها و اعتقادهایشان در این اقدام موفق بودهاند. در تعزیههای ایرانی با اصالت، شهادت امام حسین را نمیبینیم و در فرهنگ اصیل نباید کشته شدن قهرمان دیده شود تا تبدیل به اسطوره شود. ما با این بینش امام حسین(ع) را به اسطوره تاریخ اسلام تبدیل کرده و توانستهای در برابر عرب بایستیم.
شهدا پرچم دار فتوت و اخلاق
در ادامه اقباشاوی متذکر شد: سینما هنر جوانی است و در مقابل دیگر هنرها 120 ساله است. در این سالها 57 سال آن عملا در بی محتوایی زمان پهلوی و نبود فیلمهای آیینی گذشته است و تنها 40 سال در دست جریانهای مذهبی قرار گرفته و باید خوش بینانه به آن نگاه شود. در میان فیلمهای دفاع مقدس، تعداد انگشت شماری از آثار به محتوای آیینی و مذهبی میپردازند. مرحوم ملاقلي پور،حاتمي كيا و درويش از جمله فيلمسازاني هستند كه در طي اين سالها نسبتا آثاري آييني را به سينماي ما رساندهاند.
وی افزود: شعر و ادبيات هنر كم هزينهاي است اما صنعت سينما به اندازه مناسب قوام نيافته اما تجربههايي همانند «روز واقعه» و «رستاخيز» را به خود ديده است. بايد به سينماي آييني خوش بينانه نگاه كنيم. نميتوان انتظاري كه از محتشم كاشاني داشته ايم را از فيلمسازان هم داشته باشيم. معتقدم اگر ما بر فن و صنعت سينما مسلط شويم سينماي آييني و مذهبي كشورمان با همين تك مضرابها به پيشرفت ميرسد و من به آن اميدوار هستم.
ياري در واکنش به اقباشاوی عنوان کرد: ما خودمان نخواستهايم به سينماي آييني بها بدهيم و زير و رو كشيدهايم و به فكر كاسبي و رونق دكانهاي خودمان بودهايم. سينما مركز انتقال حكمت و اخلاق بوده و اين وظيفه را برعهده دارد.
اقباشاوي تاکید کرد: كشور ما از دل يك انقلاب بيرون آمده و همراه جنگ قادر به رشد سينما بودهايم. پرچمدار سينماي آييني فيلمسازان، مردمان مبارز در دهه ٦٠ ، رزمندگان و شهدا هستند كه خود نمادي از فرهنگ فتوت هستند. ناگفته نماند پرده سينما روايتگر قصهها است. فيلم را پول و زمان ميسازد. سينما يك صنعت پيچيده و هزينه بر است كه چرخش تنها با توليد فكر و محتوا نميچرخد. جريان صنعت سازي نياز به ساختار دارد.
رشد ابتذال در فیلمها
دالوند ادامه داد: ما ملت كم كاري هستيم و در قلمروي فرهنگي كم كاري ميكنيم. بايد فيلم ساخته شود، خرابكاريهايي صورت بگيرد كه به تجربه برسيم تا به كم و كاستي اشراف پيدا كنيم. تا قبل از انقلاب سيستمي در سينما وجود داشت كه بعد از انقلاب ديگر خبري از آن نبود. امروز بدنه سينما از هم جدا شده و همه از جمله فيلمساز، موسيقدان، سينمادار ساز خود را ميزنند. ما به دانشگاه هم اعتقادي نداريم و به مباحث فرهنگي جور ديگري نگاه ميكنيم در حالي كه از ميان مباحث راهكار خوب پيدا ميشود.
وی ادامه داد: سطح مطالعه فعالان عرصه فيلمسازي و فرهنگ بسيار پايين است و بعضا افرادي هم كه مطالعه زيادي دارند رقيبي براي به چالش كشاندن مباحث ندارند. سواد ما درعرصه سينماي آييني كم است و اين بحران جامعه ما را فراگرفته و تا جايي پيش ميرود كه از انجام فعاليتهاي فرهنگي واهمه داريم. تقریبا، الان، ٧٠ درصد فيلمها مبتذل و سطحی است.
کارگردان انیمیشن عاشورایی «ناسور» ادامه داد: كم كاري جامعه فرهنگي و عدم تعامل فرهنگي بين افراد بر كمبود توليد فيلمهاي آييني و مذهبي در سينماي ايران تاثير گذاشته و جسارت را از فيلمسازان جوان و اولي گرفته است در حالي كه اين افراد ذهن جوان و جسوري دارند كه در مقابله با نقدهاي كوبنده و غيراصولي مسير رشد را براي آنها دشوار ميكنند. از هر ١٠ فيلم در سينماي هاليوود، ٧ اثر ضرر كرده، ٢ فيلم هزينه ساخت خود را به دست آورده و یک فيلم در اوج سوددهي قرار ميگيرد که ضرر بقیه را جبران میسازد. تقويت زيرساختها مهمتر از كميت و كيفيت آن است. با وجود كمبودها، ايران جزو ١٠كشور برتر سينماي دنيا است و در حوزه انيميشن نيز یکی از سرآمدان محسوب ميشويم و جز معدود كشورهايي تلقي ميشويم كه از قبل از انقلاب تاكنون توان توليد بالاي ١٠٠ فيلم در سينما را داشتهايم. سينماي ايران بسيار نجيب و قوي است اما براي بقا و ماندگاري آن نياز به زيرساخت، توليد، تجارب، نشستهاي دانشگاهي و استفاده از علوم بينابيني داریم. فيلمسازان ما كمتر به خواندن كتاب، ديدن تئاتر و رفتن به سينما ميپردازند و در مسير جريان فرهنگي مسدود قرار گرفتهايم.
سینما انعکاسی از احوالات مردم
مافي نیز یادآور شد: ما به لحاظ مطالعات ميتوانيم اسوهها را به اسطورهها تبديل كنيم اين در حالي است كه هر كدام از اينها ويژگيهايي دارند كه بخشي از نيازهاي معرفتي يك جامعه را حمل كنند. ما در جامعهاي زندگي ميكنيم كه معناخواهي وجود دارد. در اين ميان افرادي كه معنا را به مردم ميدهند، به سلبريتيها تبديل شده و در دسترس مردم قرار ميگيرند. طبقه متوسط جامعه نيز فارغ از بحث ارزشي جذب اين سلبريتيها ميشوند. در اين ميان مطالبه معنا شكل ميگيرد. زمانيكه مطالبه معنا شكل گرفته اما متفكري براي پاسخگويي به آن وجود ندارد، بنابراين فيلمساز هم در عرصه سينما قادر به پاسخگويي معنا نخواهد بود.
وی توليدات سينمايي يك كشور و نمايش آن بر پرده سينما را نشانگر احوالات مردم آن مرز و بوم دانست و عنوان کرد: امروز بر روي پرده سينماي ما چه چيزي ديده ميشود؟ حتي آدمهايي كه يك دوراني فيلمهاي معنادار ساختهاند ديگر نسبت به توليد اين آثار اقدام نميكنند. امروز كمال تبريزي چه فيلمي ميسازد؟ چه ميساخته؟ اين اتفاق در همه فيلمسازان در حال تكثير است حتي مهدوياني كه فيلم رد خون را ساخته است با مهدويان ماجراي نيمروز يكي محسوب ميشود؟ اين مطالبات وجود دارد اما سر در سينماي ما معناي آن را مشخص ميكند. مردم ما به دنبال هزينه براي ديدن آثاری نظير ستايش هستند و با افتخار هم از بيننده ٨٥ درصدي آن حرف ميزنند.
این منتقد سینما یادآور شد: واكنش بازيگران نسبت به يك اتفاق منجر به همراهي مردم در جريان سازي ميشود در اين ميان داعيه داران متفكر تا توده مردم وارد جريان تازه ميشوند. حادثه روستاي لردگان از جمله اين جريان سازيها است. همه روشنفكران ما به ترندها واكنش نشان ميدهند و تا به حال روشنفكري نداشتهايم كه به جاي واكنش، عكس العمل كنش از خود نشان دهد و به دنبال پاسخ به اتفاقات هستند در حالي كه مشخص نيست معنا را بايد از چه كسي به دست آوريم.
وی تصریح کرد: چه كسي به ما ياد داده است كه چه بخشي از آيينها قابليت آموزش به كودكان، نوجوانان، بزرگسالان و ميانسالان را دارد؟ ما از روز اول درباره عاشورا براي همه گروههاي سني يك قصه مشخص رو تعريف كردهايم. علما و روحانيون ما جز گفتن قصه عاشورا و گرياندن مردم چقدر از معرفت و چيزهاي ديگر سخن ميگويند؟ در پاسخ حضرت زينب(س) مبني بر ما رأيت الا جميلا چه ميتوانند بگويند؟ مقام اين بانو ايستادن در مقابل يزيد و بحث با او نيست. حضرت زينب (س) قطعا چيزي جز جمال نديدهاند. كجاي عاشورا و زجرهاي آدمهايش زيباست؟ هر چه در دنيا در حسن ذاتي فعل وجود دارد، در لشكر امام حسين (ع) هم موجود است و اين نمودي از جمله كل يوما عاشورا است. شايد به مزاج خيلي از افراد خوش نباشد امت جامعه عاشورايي صرفا رفتن به پياده روي اربعين حسيني نيست، در حالي كه اين شيوه براي ساختن مناسك خوب است اما قبل از اين پياده روي، نياز به پياده روي نفوسي داريم كه طريقت امام حسين (ع) را نشان داده و يك قدم بر نفس هر انساني برداشته شود. متوليان اين فرهنگها براي نفس انسانها چه اقدامي كرده اند؟
مافی اذعان داشت: سينماگران بايد آيينها را نه به صورت مستمر بلكه در لابه لاي آثار خود بيان و معرفي كند اما ما آيينها را يا له و يا عليه آن چيزي كه هست، نشان ميدهيم. ما هيچ وقت از ظرفيتهاي آيينها استفاده نكردهايم و اين معضل بزرگي در سينماي آييني است و متروك و مستهلك شدن آن هم برايمان اهميتي نداشته است. در اين ميان هيچ ارگان و مكاني براي حفاظت از اين آيينها نداريم تا از آن نگهداري شود. اين در حالي است كه در دانشكدههاي آمريكا براي گردآوري آثار خوانندگان دوران شاه در ايران، هزينههاي بسياري صورت ميگيرد تا نسبت به آن پژوهشها و مستندات خوبي داشته باشند. اما ما براي حفظ آيينهاي خود هم كاري انجام ندادهايم. مخاطب امروز ما به دليل نداشتن نظام معرفتي در جامعه، فاقد پرسش بوده و همواره به دنبال صرفا پاسخ هستيم.
نگاه توریستی به حماسه عاشورا
ياري نیز اذعان داشت: ما در سينما دست به هر چيزي كه زدهايم به كاريكاتور تبديل شده و خراب كردهايم. فيلم كمدي خوب به «اجاره نشينها» و «مهمان مامان» گفته میشود نه فیلمهایی که فلهای در حال تولید است. در حوزه فيلمهاي تاريخي، «مختارنامه» پز جنگجويان كوهستان را هم زده است؛ چرا كه بازيگران از حركات آكروباتيك براي نمايش جنگ استفاده كردهاند. من نميدانم اين شيوه فيلمسازي چيست؟ ما اگر به دنبال ساخت فيلمهاي عربي و تاريخي هستيم بايد يكبار فيلم «محمد رسول الله» را ببينيم تا نحوه جنگيدن عرب را ياد بگيريم. كشتي فرنگي چه جايگاهي در فيلمهاي آييني و تاريخي دارد كه بازيگران در صحنه جنگ از آن استفاده ميكنند؟
کارگردان«كربلا جغرافياي یک تاريخ» عنوان کرد: فيلمسازان ما به واقعه عاشورا و آيينها نگاه توريستي دارند و با فيلمهاي خود هيچ چيزي به مخاطب اضافه نميكنند. نگاه اين فيلمسازان فاقد عمق و معناست و قرار نيست بينش جديدي به مخاطب بدهد.
وی در خصوص عدم نمایش «رستاخيز» تصریح کرد: روزي كه قيد فيلم «رستاخيز» را زدند، در واقع ریشه سينماي ديني را زدند. من اين فيلم را به شخصه دوست نداشتم ولي همين كه از اكران آن جلوگيري كردند يعني ترتيب خيليها را دادند و خيلي از افراد بايد ديگر سمت اينگونه فيلمنامهها نيايند و غلاف كنند. بنابراين چند عامل منجر كم كاري در سينماي آييني ميشود، كه يا نگاه فيلمسازان به سينما، نگاهي توريستي است يا فيلمساز با حال خوب به ساخت اينگونه آثار ميپردازد اما مديران فرهنگي بنابر مصلحت خود از فيلمها استقبال نميكنند.
یاری اظهار داشت: ساخت فيلمهاي تاريخي به جاي آييني نتيجه نگاه توريستي فيلمسازان و تهيه كنندگان به سينما است كه منجر به مسيري اشتباه شده است. اما اشكال اصلي كارفرمايان فرهنگي اين حوزه است كه هر دو سال تغيير كرده و حتي فعالان حوزه خود را نميشناسند و از فعاليتهاي تاثيرگذار در اين عرصه غافل هستند. من شرمنده سيدالشهدا هستم چرا كه چيزهايي را ياد گرفتهام اما به خاطر حفظ منافع خود آزادگي نداشتهام تا مقابل ظالم ايستاده و حقي كه به عنوان فيلمساز بر گردنم افتاده را محقق كنم.
دالوند نیز سینماگران را دو دسته دانست و تاکید کرد: دو نوع سينماگر وجود دارد. عدهاي ضعف را در مشكلات اجتماعي ديده و به تصوير ميكشند و عدهاي نگاه عميقتري به موضوعات داشته و با دغدغه و مطالعه بيشتري به بيان موضوعات قبل از وقوع ميپردازند. بنابراين، قادر به تشخيص و بيان درمان در قصه است كه متاسفانه از اين نوع سينماگر محروم هستيم. سينماي ديني و آييني نياز به اين جنس از آدمها دارد كه به دلايل مختلفي نبود آن را احساس ميكنيم. امروز بايد واقعيتها در داستانهاي فيلمها تعريف شود. ما به سينماي آييني نياز داريم اما به مصاديق غيرمرتبطي با آن توجه ميكنيم.
وی اذعان داشت: سينماي يك كشور نماينگر خيلي از موضوعات است و زير ساختهاي بسياري را لازم دارد. تاثير سينما در بيان موضوعات مهم تا حدي است كه در جنگ جهاني دوم ژنرال آلماني با ديدن فيلم برباد رفته اعتراف ميكند كه ما قادر به شكست اين ملت نيستيم چرا كه اين چنين محصول قدرتمندي را توليد كرده است. بنده معتقدم سينماي آييني ما توان پيشرفت دارد براي رسيدن به آن نياز به احياي زيرساختها دارد تا با توليد فيلمهاي خوب شرايط را براي حمايت و اكران آن فراهم كند و حتي قادر به فروش فيلمهاي خوبي به كشورهاي ديگر باشيم.
مافی در ادامه اظهار داشت: آيينها يكي از بزنگاههايي هستند كه همانند تابلوي راهنما قادر به راهنمايي مردم به راه درست هستند و اگر نتوانيم اطلاعات و واقعيتهاي آييني را در غالب فيلم و متن به نسلي منتقل كنيم سينمايي هم نخواهيم داشت. جامعه ما دچار فقدان معناي شديد است.
عشيري خاطرنشان کرد: دلايل مختلفي منجر به فقر سينماي دینی شده است. کم کاری و فقدان مطالعات پشتیبان و پژوهش فیلمسازان از سوی باعث شده ما شاهد خلق فیلمهای ماندگار و تاثیرگذار نباشیم. همه ما بارها فیلم مصطفی عقاد را دیدهایم و هر بار که از تلویزیون پخش میشود دوست داریم ببینیم. این هم یک اثر دینی است و با مصادیق و مستندات واقعی تاریخ اسلام ساخته شده است. چرا آثار دینی که در سه چهار دهه اخیر در کشور ساخته شده خیلی طرفدار و خاطرخواه ندارد؟ در این باره، فرافکنی و سوق دادن مشکل به سمت مهندسی اکران و سینمادار شاید نقدی شنیدنی باشد ولی همه علت نیست. البته، نگرانی نسبت به واکنش طیفهای مختلف اجتماعی هم مزید بر علت است و باعث شده است تا جسارت و جرات در زمینه ساخت فیلمهای مذهبی کمرنگ شود.
وی اضافه کرد: در جایی خواندم روزانه تنها در تلگرام بیش از ۳ میلیون مطلب منتشر میشود. جالب است بدانید حتی در ساعت ۴ صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود میرسد نیز 250 هزار مطلب نشر مییابد. این میزان تولید محتوا در شبکههای مختلف اجتماعی در طول تاریخ بینظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» میدانیم اما با ويژگیهایی خاص.
این منتقد سینما خاطر نشان ساخت: کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی میگوید «هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود میکنیم که دربارۀ آن میدانیم.» همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین میبریم یعنی من هم دربارۀ آن میدانم. این درصورتی است که آنها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خواندهاند و آن را بازگو میکنند همان گونه که ما نیز چنین میکنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک میشویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
وی تصریح کرد: متاسفانه جامعه روشنفكري امروز ما دچار نوعي بيماري و سوادي مصنوعي شده است و همه گرفتار شبكههاي اجتماعی هستند و از دریچه این شبکهها به جامعه و مسائل آن مینگرند.
وی گفت: فيلمسازان ما ديگر به دنبال مطالعات پشتيبان و پژوهشهاي گسترده پيرامون مسائل مهم فرهنگي و تاريخي نيستند. و از طرفي با وجود مشكلات چرخه اكران فيلمها، اما در ٤دهه اخير فيلمهاي آييني و مذهبي ساخته شده است ولی خاطرخواهي ندارد و هنوز هم به فیلمی مثل روز واقعه دلخوش هستيم. بنابراين نبود مطالعات فرهنگي مشكل بزرگي در عرصه سينماي دینی است. از طرفي ديگر روحيه انقلابي براي بيان مشكلات و ريشه يابي آن در ٩٠درصد فيلمسازان امروز ما وجود ندارد كه منجر به ابتذال و افت کیفی و فرهنگی فيلمها شده است.
این کارشناس سینما گفت: نگاهی به جداول پروانه ساخت فيلمهاي سينمایی در چند ماهه اخیر، بيانگر توجه خاص فيلمسازان به ژانر اجتماعي و عدم وجود تنوع ژانر در تولیدات پیش رو است. فقر مطالعه و ابتلای فيلمسازان به سواد مصنوعي و ترس از برخي قرائتهای شخصیتهای مرجع و مديران منجر به خالي ماندن سفره سينماي ديني و آييني از توليدات مناسب و مطلوب شده است.