امروز: شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ [2024/04/20]
ما را در فیسبوک دنبال کنید ما را در توییتر دنبال کنید ما را در گوگل پلاس دنبال کنید خروجی RSS جستجوی پیشرفته سایت پیوندهای سایت
کد خبر: 43548 تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۶:۴۹:۱۰ بعد از ظهر نسخه چاپی

ممیزی و سانسور گریبان نمایشنامه نویس را گرفت؛

تاراج: رییس تئاتر شهر با بیسیم آمد و به همه گفت برید بیرون!/ بهزاد فراهانی هرگز نام آن تئاتر را نبرد/ خلاف را اگر از لب کندش بزنی، سلامت است/ تئاتر های بزن در رو داریم/ الان فوتبالیست روی صحنه داریم

کهبد تاراج، نمایشنامه نویس و کارگردان در گفتگو با علی جعفری، کارشناس مجری برنامه زنده رادیویی گیومه رادیو نمایش به تهیه کنندگی حسین معصومی که از شنبه تا چهارشنبه پخش می شود، مباحث مختلفی را در خصوص بحث ممیزی و نظارت بر آثار نمایشی عنوان کرد.
تاراج: رییس تئاتر شهر با بیسیم آمد و به همه گفت برید بیرون!/ بهزاد فراهانی هرگز نام آن تئاتر را نبرد/ خلاف را اگر از لب کندش بزنی، سلامت است/ تئاتر های بزن در رو داریم/ الان فوتبالیست روی صحنه داریم
کهبد تاراج، نمایشنامه نویس و کارگردان در گفتگو با علی جعفری، کارشناس مجری برنامه زنده رادیویی گیومه رادیو نمایش به تهیه کنندگی حسین معصومی  که از شنبه تا چهارشنبه پخش می شود، مباحث مختلفی را در خصوص بحث ممیزی و نظارت بر آثار نمایشی عنوان کرد.
 
 آیا در مقام کارگردان و نمایشنامه نویس با بحث ممیزی و نظارت شورا روبرو شده ای و از تجربه ات در این خصوص بگو.
تاراج: از سال 85 تا 89 نتوانستم از شورای نظارت برای متن هایم مجوز بگیرم. تنها در سال 90 بود، به مدت دو شب مجوز نمایش جوادیه را گرفتم. بعد از آن دیگر نتوانستم. تا سال 94 ، ابراهیم گلودارزاده که پیشتر رییس انجمن نمایش بودند، توانستند مجوز را بگیرند و این نمایش بالای 300 شب نمایش به اجرا رفت. سه سال پیش آقای رضا جوادی این نمایش را در جشنواره فجر اجرا می کرد که یک مرتبه روزنامه ای بر ضد این نمایش نوشت، یعنی سانسور از طریق یک نفر عنوان شد. 7 قبیله گم شده است و نمی دانیم چه باید کرد.
در سینما شورای صدور پروانه ساخت، وقتی پروانه را صادر می کند، می توانید فیلم را بسازید. من دوم دبیرستان بودم و اولین بار که با سانسور مواجه شدم، نمایش مفتش آقای فراهانی در دوره بیستم جشنواره بود. به پرده دوم نمایش در تئاتر شهر که رسید، یک مرتبه همه جا خاموش شد. ما فکر کردیم نمایش در پرده دوم تمام شد. رییس وقت تئاتر شهر با یک بیسیم وسط سالن اصلی ایستاد و همه را با ادبیات «برید بیرون!» بیرون کرد. من نمی دانم این چطور سانسوری بود. آن موقع که 18 ساله بودم، سانسور را دیدم. جالب اینجاست که آقای بهزاد فراهانی که همیشه معترض است، هیچ وقت دیگر اسم نمایش را نبرد. هیچ وقت هم اجرایش نکرد. کسی که با گروه هنری ملی کار کرده، اسم نمایش را هم نمی آورد.
در مورد غلامرضا لبخندی، در اواخر سال 96، حدود47 اصلاحیه، جمعه شب برای ما زدند، با اینکه متن را خوانده بودند. نمی توانست اجرا برود چون یک چیز خنثایی می شد. اما در سال بعد به همین نمایش مجوز اجرا دادند.
 
این موارد که گفته می شود، مبتنی بر چه قوانینی است؟
تاراج: از سوی کارشناسان مختلف است. مثلا سه کارشناس می آیند و دوست دارند و تایید می کنند و سه کارشناس دیگر می خوانند و می بینند و می گویند نباید اجرا برود. رفاقت بین کارشناسان در شورای نظارت هست و نمی توانیم کتمان کنیم. در مورد دوست من، علی شمس، همین اتفاق می افتاد. گرچه من با حجت علیخانی صحبت کردم و گفته اند این اتفاق نیفتاده است. اما وقتی کارگردان این خبر را در صفحه خود می گذارد و می گوید این اتفاق افتاده است و متنی که می خواهد 7 ماه دیگر اجرا برود، همین الان جلویش را گرفته اند پس حتما واقعیت دارد. سلیقه کارشناسان ما با هنرمندان جور در نمی آید. گاهی اوقات خیلی خوب است. گاهی اوقات هیچ تعاملی وجود ندارد. صفر و صد است. میانه ای هم وجود ندارد. باید به خاطر اینکه اثرت اجرا برود، قبول کنی یا نکنی!
جعفری: به عنوان یک هنرمند که سال هاست کار می کنی و در موقعیت های مختلف کارگردان، کارت را اجرا کرده ای و خودت پای گروه می ایستی، چه راهی را یاد گرفته ای که بتوانی کارت را پیش ببری؟
تاراج: من می گویم خلاف را اگر از لب کندش بزنی، سلامت است. حالا قرار نیست که ما سانسور را دور بزنیم، خلاف کرده باشیم. ما باید سلامت از محل عبور کنیم یعنی با رفاقت و تعامل. تعامل وجود دارد چون این را به عین دیده ام. وقتی که توضیح می دهند شاید بد متوجه می شوم. ولی در شورا هستند کسانی که متن می خوانند. وقتی در ماه صد و خرده ای اجرا می رود، بنابراین روزی سه یا چهار متن خوانده می شود. شاید متوجه این موضوع نمی شوند. مثلا من یک آیه قرآن در نمایش داشتم، الکی به من گفتند این آیه قرآن را بردار. وقتی توضیح دادم که کارکرد این آیه قرآن در اینجا درست است، قبول کردند. با توضیح  حل شد. بعضی اوقات هم باید بپذیریم که حل نمی شود. مثلا من در روزهای گذشته شنیدم که سال 80 آقای شریف خدایی به آقای سمندریان برای نمایش گالیله، به خاطر یک خط دیالوگ اجازه اجرا ندادند اما به آقای نصرت کریمی گفتند که بیاید و اجرا کند. من سوالم این بود که وقتی جلوی آقای سمندریان را می گیرند به خاطر یک خط، چطور به شخص دیگری می گویند اجرا برو؟ اتفاق عجیبی است. این اتفاق می افتد و شورای نظارت هم قلدرانه با هنرمندان رفتار می کند. یعنی می گوید من هستم و تو هیچ کاری نمی توانی بکنی. اما این دوران گذر است. ما می مانیم و تئاتر کار می کنیم تا بمیریم اما آنها می روند و صندلی شان عوض می شود. مثلا آقای الوند، دوست و برادر خوب من است اما بارها در سال 80 متن مرا رد کردند. اما الان دیگر نیستند. در تئاتر شهرستان ها هستند. نمی خواهم بگویم با من غرض داشتند اما می خواهم بر ماندگاری خودمان تاکید کنم.
 
درباره دستورالعملی که دو ماه پیش در خصوص صدور پروانه اجرای نمایش و در انتهای آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود می خواهم بپرسم. موارد ممنوعه ای که اضافه شده بود، به نظرت می تواند کمک کند؟
تاراج: به نظر من یک آیین نامه بینابینی است. یک جاهایی می تواند کمک باشد اما در جای دیگر نه. در سه بندی که گفته شده بود، هنرمند باید عضو خانه تئاتر باشد یا برود از پیشکسوتان امضا بگیرد، آن هم یک رانت غیر مستقیم است، این درست است. ما باید قبول کنیم که الگویی در تئاتر نداریم. یعنی تئاتر های بزن در رو داریم. می خواهند اجرا کنند و بروند. یعنی الان نسل ما می خواهد بگوید من در دهه 90 چه تئاتری دیده ام؟ الان ببینید در سالن اصلی ما، فوتبالیست روی صحنه است. در نوجوانی من آقای بیضایی در تالار وحدت بود و آقای سمندریان، بانوی سالخورده را اجرا می کرد. به آن زمان می توانم ارجاع بدهم. این آیین نامه کمک می کند که هر کسی تئاتر کار نکند. درست است که می گویند تئاتر برای همه اما تئاتر این نیست. الان می گویند در تهران سالن برای تئاتر کم داریم اما واقعا اینقدر تماشاگر تئاتر داریم که بخواهیم تئاتر برایش ایجاد کنیم؟ نداریم.
 
اگر قرار باشد مجوز بدهند، مگر به اثر نمی دهند؟ کارشناسانی که آنجا نشسته اند، باید بروند اثر را ببینند و متوجه بشوند که آیا اثر از حداقل معیار اجرا برخوردار است یا نه... اگر برخوردار نیست یا مجوز ندهند یا اصلاحیه بدهند. کسی که اولین کارش را عرضه می کند هم هست، مشکل ما نیست ما با محصولش روبروییم...
تاراج: درست است. در این چند ساله به جز چند نمایش، مگر جوان 18-17 ساله که می آید، کار ویژه ای کرده است؟ الان نمایش لانچر آمده است و همه می گویند بروید و این نمایش را ببینید. مگر از این دست نمایش ها زیاد داشته ایم؟ تئاتر شهر می گوید همه کارها را بیاورید و من ببینم. جوان کار اولی، اثری ندارد. شورای هنری به کار خوب مجوز می دهد. تعامل با آیین نامه نمی خواند. آیین نامه می گوید هر کسی کارگردانی نکند. به هر حال روزی بود که می گفتند اگر اجرا در تئاتر شهر داشته باشی، به تو اجرا می دهیم. من چطور می توانستم اجرا کنم؟ کسی به ما اجرا نمی داد. باید 4 سال در نوبت می ماندید تا اجرا کنید. کسی که اجرا نداشت، چه زمانی باید اجرا می رفت وقتی نمی توانست بند اول را رد کند؟ یک نفر باید کمک کند و اعتمادی کند.
گفتنی است، برنامه زنده رادیویی گیومه به تهیه کنندگی حسین معصومی،گویندگی مهدی طهماسبی، با حضور علی جعفری كارشناس مجري و منتقد، شهرزاد عبدي خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر (ميز خبر) ، محمد رضا ايمانيان خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر(در بخش ميز خبر) و قلم عادل زمانی با پشتوانه تحقیق گیتا وفایی بصیر، شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت 9 صبح از موج 5/107 قابل دریافت است.
آخرین اخبار
© استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع (خبرایران) مجاز می باشد.
طراحی، تولید و اجرا: دلتاوب