خبرایران : مهدی کریمی تفرشی، رییس هیات مدیره صنایع غذایی گلها گفت: هرچه داریم، امنیت، آسایش و آرامش مان را از شهدا داریم. بهترین جوانانی که اگر جنگ نبود اکنون جز نخبههای کشور بودند.
همزمان با سالگرد شهادت سردار دلها شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی آیین بزرگداشت تقدیر از خانواده های شهدای مدافع حرم شهید مجیدقربانخانی و شهید مرتضی کریمی با حضور مهدی کریمی تفرشی رییس هیات مدیره صنایع غذایی گلها، در محل مجتمع صنایع غذایی گلها برگزار شد.
در ابتدای این نشست مهدی کریمی تفرشی اظهار داشت: هر چه داریم، امنیت، آسایش و آرامشمان را از شهدا داریم. بهترین جوانانی که اگر جنگ نبود، اکنون جز نخبههای کشور بودند و شاهد وضعیت بهتری در حوزههای مختلف اجتماعی و اقتصادی بودیم.
وی ادامه داد: جوانانی که جانفشانی کردند با لبیک به فرمان رهبر انقلاب به جبهههای نبرد حق علیه باطل چه در هشت سال دفاع مقدس و چه در سوریه و عراق و در نبرد با گروهک تروریستی داعش شتافتند و ایستادگی کردند. باید دست بزرگانی مثل خانواده شهدا را که چنین جوانانی را تربیت کردند بوسید.
کریمی تفرشی گفت: پدر من نیز در جبهه جنگ با عراق حضور داشت و جانباز بود و بعد از جنگ نیز مدتی عوارض جنگ در بدنش بود تا اینکه به شهادت رسید. بنده خود نیز بسیجی هستم و بسیجی بودن جز افتخاراتم بوده و هست. بنده را به عنوان کارآفرین میشناسند اما قبل از این یک بسیجی جهادگر هستم.
رییس هیات مدیره صنایع غذای گلها اظهار داشت: هرجا مشکلی به وجود آمده بسیج و تفکر بسیجی به صحنه آمده و به داد مردم رسیده و در جهت حل مشکل مردم تلاش کرده است و این موضوع باید ادامه پیدا کند. امیدواریم تفکر بسیجی، بایاد و نام و خاطره شهدا همیشه تا ابد در ذهن ما باقی بماند.
این فعال اقتصادی گفت: تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی نیز همانند پزشکان در حوزه کاری خود در سنگر تولید، جامه سفید برتن فعالند. فرهنگ ایرانی اسلامی، جهادی و بسیجی باعث شد ما در ایام روزهای تعطیل هم درکنار پرسنل باشیم و کار کنیم.
کریمی ادامه داد: شرایط تولید و فعالیت اقتصادی در کشور بدلیل شرایط ناجوانمردانه تحریمها سخت شده اما با تمام توان باید برای این مردم و کشور خدمت کنیم تا دشمن شاد نشویم.
مادر شهید مرتضی کریمی نیز در ادامه این نشست گفت: مرتضی از دوران کودکی در مسجد و هیات فعال بود و در همین محیط بزرگ شد ما هم از او راضی بوده و هستیم، خدا هم راضی بود که شهادت نصیبش کرد. بعد از ازدواج یک مدت در منزل ما ساکن بود و بعد جذب سپاه پاسداران شد به توصیه پدرش در نزدیکی محل کارش منزل اجاره کرد و ساکن شد.
وی افزود: مرتضی عضو بسیج شهرک ولی عصر بود، شهید مجید قربانخانی نیز در نزدیکی آنجا سفرهخانه داشت که مرتضی یک روز به سفره خانه او میرود و آنجا با هم دوست میشوند و به هیات و بسیج میرفتند و تا شهادت با هم بودند. مرتضی علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه (س) داشت و گریه میکرد.
این مادر شهید بیان کرد: مرتضی میگفت میخواهم مثل مادرم حضرت زهرا (س) گمنام باشم، مثل حضرت ابوالفضل دست نداشته باشم و مانند اباعبدالله(ع) سردربدن نداشته باشم که نهایت نیز همانگونه خواسته بود به شهادت رسید. مرتضی دو دختر داشت که آنها را گنجشکهای بابا صدا میکرد.
مادر شهید کریمی ادامه داد: شهدا رفتند تا کشورمان مثل سوریه نشود راحت و سالم زندگی کنیم ما جوانان خود را در راه اسلام و کشور دادیم و هیچ توقع و انتظاری از کسی نداریم.
پدر شهید کریمی نیز اظهار داشت: مرتضی اعزام نیرو به جبهه هشت سال دفاع مقدس را به یادداشت و از همان زمان دوران کودکیاش میگفت نوبت من کی میشود! یکی از ویژگیهای مرتضی جاذبهاش و مردمی بودن او بود با همه انس میگرفت و دوست میشد به خصوص با نوجوانان چرا که آنها را آیندهسازان کشور میدانست و معتقد بود باید روی تربیت نوجوانان کار کرد.
آقای کریمی گفت: مرتضی در ایام فتنه ۸۸ نیز با تیپ امنیتی که زیر نظر شهید حسین همدانی بود همکاری میکرد تا اینکه بعدها به سوریه اعزام شد و در آنجا به شهادت رسید.
پدر شهید مجید قربانخانی نیز در این نشست گفت: حاج قاسم سلیمانی چندین سال در جنگ سوریه و عراق حضور داشت شبانه روز بیدار بود و ما مردم در خواب راحت بودیم شهید سلیمانی پدر همه خانواده شهدا بود و ما همه مدیون ایشان هستیم.
وی ادامه داد: مجیدقربانخانی مسجدی و هیاتی نبود با همه شهدا فرق داشت سفرهخانه داشت و همینطور در بازار آهن کار میکرد درآمد خوبی هم داشت و ابتدا گفت میخواهد به آلمان برود اما بعد در ایام اربعین به کربلا رفت و وقتی از او پرسیدم از امام حسین(ع) چه خواستی پاسخ داد گفتم مرا آدم کن! بعد به پایگاه بسیج رفت عضو بسیج شد، دورههای آموزشی دید و سپس به سوریه اعزام شد و چند روز بعد به شهادت رسید.
مادر شهید قربانخانی نیز گفت: مجید تک پسر خانواده بود و هر پدر و مادری نیز آرزوی دامادی فرزند خود را دارد ما هم خواستگاری دختر مورد علاقهاش رفته بودیم و دوست داشتیم هرچه زودتر ازدواج کند اما مجید از عشق زندگیاش همینطور از موقعیت کاری و درآمد خود گذشت، او حضرت زهرا (س) را خواب دیده بود و من نیز همیشه آرزوی عاقبت بخیری برایش داشتم.
وی ادامه داد: وقتی خبر شهادت فرزندم را دریافت کردم یک لحظه درک کردم که روز عاشورا چه گذشت و حضرت زینب(س) چه کشید. همیشه شبانه روز منتظر تماس مجید بودم همینطور برای خواهرانش داغ برادر سخت بود اما شهادت زیباست و امیدوارم خدا عاقبت همه ما را شهادت قرار دهد.