خبرایران: در سریال تلویزیونی «آوی باران» پدری که همزمان مدیریت، شأن مردانگی، اقتدار، قاطعیت، صلابت مهر و شفقت او مسیر تربیتی فرزند را مشخص کند، در آوای باران وجود ندارد!
خانواده، مبهوت گستاخی های بیتاست، دخترک انگار نه انگار که دارد با پدر و مادرش حرف می زند، تیتراژ پایانی سریال که پخش می شود، دختر نوجوان خانه می گوید: ˈحالا هی بگید تو حرف گوش کن نیستی، ببینید بچه های مردم چیکارا می کنند ...ˈ
مجموعه تلویزیونی محبوب این روزهای مردم، ˈ آوای باران ˈ است، مجموعه ای که با چاشنی های عشق، کودکان کار، خیانت در امانت و ... بینندگان را پای جعبه جادویی نگه داشته است.
فضای رمانتیک و عاشقانه سوژه مناسب برای روایت مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است وˈحسین سهیلی زادهˈ کارگردان آوای باران پس از ساخت سه گانه ترانه مادری، دلنوازان و فاصله ها، باز هم از کلاسیک ترین روش یعنی ایجاد مثلث عشقی توانسته است ماجرایی پر از تعلیق و کشمکش بسازد و درکنار آن مشکلات را هم مطرح کند.
همزمان با مسائل ریز و درشتی که درباره لزوم ساماندهی و توجه به کودکان کار در این مجموعه به آن پرداخته شده، آوای باران، زیر پوستی به نقش پدر در تربیت فرزند نیز پرداخته است.
پدری که همزمان مدیریت، شأن مردانگی، اقتدار، قاطعیت، صلابت مهر و شفقت او مسیر تربیتی فرزند را مشخص کند، در آوای باران وجود ندارد!
ˈطاهاˈ از باران هنگامی که کودک خردسالی بوده جدا شده است، 20 سال در کنار دخترش نبوده و حالا نمونه ای از پدری است که فقط دخترش را دوست دارد بدون اینکه در تربیت او نقشی ایفا کرده باشد.
ˈنادرˈ در تمام سالهایی که از عمر بیتا می گذرد در کنار او بوده، او هم مثل همه پدرها دخترش را دوست دارد ولی اقتدار، قاطعیت و صلابت پدرانه را فدای بزرگ کردن دخترش لای پر قو کرده، نادر نمونه ای از پدرهایی است که شان مردانگی و مدیریت خود در خانواده را از دست داده اند.
ˈشکیبˈ هم پدر است، او مانند لیوان آبی است که از هر ویژگی پدرانه یکی دو قطره در وجودش پیدا می شود، وقتی به بقیه بچه ها سفارش می کند ˈنبینم کاملیا گدایی کند!ˈ بیننده حس می کند او به روش خودش دخترش را دوست دارد اما در واقعیت او بویی از پدری نبرده است.
شوهر ˈگل پریˈ در آوای باران هم که در زندان است، بنابراین ˈگلنساءˈ کوچک هم از نعمت پدر بی بهره است.
آوای باران در کنار هشدارها و کنایه هایی که به مردم و مسوولان می زند، با زبان بی زبانی می گوید: نقش پدر در سامان دادن به خانواده در حال کاهش است.
آوای باران می گوید: پدرها یا نیستند، یا در عین حال بودن آلت دست مادرانند و یا قدرت پدری ندارند.
مساله پدری و سرپرستی فرزندان، مسوولیتی خطیری است که موفقیت در آن مستلزم آگاهی، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است. زیرا پدر مسوول است اعتماد را درون خانواده بیاورد، مراقب فرزندان باشد و زمینه را برای استقلال و آزادی فراهم و مخاطرات را از آنها دور سازد.
برای کودک پدر آمیزه ای از اخلاق، تربیت، محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت و شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکاراست، نقشی که در سالهای اخیر در بیشتر مجموعه های پر مخاطب تلویزیون نادیده گرفته شده است.
در ˈپدر سالارˈ، ˈستایشˈ، ˈدر چشم بادˈ و سریال هایی از این دست، وجود و شخصیت پدر، فرزندان را در کنار یکدیگر نگه می داشت و نسل جدید هر چقدر هم که تابع زمان بودند باز هم به شخصیت پدر احترام می گذاشتند.
ˈآوای بارانˈ پس از ˈمادرانهˈ دومین سریالی است که امسال به طور مستقیم نقش پدر در خانواده را کوچک، منفعل و تنها به عنوان تامین کننده مالی نشان داده است.
به نظر می رسد رسانه ملی به عنوان منبع رسانه ای مروج فرهنگ در جامعه، وظیفه سنگینی درباره پدران بر عهده دارد.
نوع نگاه به پدر، جایگاه و بالاخص دقت به چگونگی عملکرد وی در ایجاد، حفظ و بقای خانواده و جایگاه رهبریِ پدر در خانواده باید در مجموعه های تلویزیونی احیا شود. زیرا در سایه این جایگاه است که فرزندان با اعتماد به نفسی مضاعف رشد می کنند.
این جایگاه واحد که با توجه به خاستگاه های مختلف فرهنگی می تواند مولد شیوه های متفاوتی برای ایفای نقش در این بستر باشد، متضمن حفظ و بقای خانواده است. این روزها همه به دنبال این هستند که باران به پدرش برسد، بیتا سزای سرکشی ها و گستاخی هایی که نسبت به والدینش دارد را ببیند، همه شکیب را با فاگین مقایسه می کنند، می گویند چه خوب شد زن های آصف فهمیدند و ازدواج سومش عملی نشد، همه می خواهند ببینند فرید با باران ازدواج می کند یا کیانوش، کاش کسی هم باشد که در آوای باران دنبال پدر بگردد