امروز: پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ [2024/11/21]
ما را در فیسبوک دنبال کنید ما را در توییتر دنبال کنید ما را در گوگل پلاس دنبال کنید خروجی RSS جستجوی پیشرفته سایت پیوندهای سایت
کد خبر: 27147 تاریخ انتشار: شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۶:۱۸:۱۰ بعد از ظهر نسخه چاپی

برگزیدگان جایزه ادبی جلال معرفی شدند

خبرایران:دهمین دوره جایزه ادبی جلال با معرفی برگزیدگان در بخش های مختلف به کار خود پایان داد.
برگزیدگان جایزه ادبی جلال معرفی شدند

به گزارش خبرایران، آیین اختتامیه دهمین دوره‌ جایزه‌ جلال امروز شنبه 16 دی‌ماه در تالار وحدت برگزار شد.
در این دوره منتخبان بخش ویژه‌ دهمین دوره‌ جایزه‌ ادبی جلال آل‌احمد؛ بزرگداشت یک دهه پویایی اقتصاد مقاومتی؛ با عنوان «یک دهه ادبیات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی کار» معرفی شدند.

*در بخش نقد ادبی جایزه جلال آل‌احمد
هیئت داوران هیچ کتابی را شایسته دریافت جایزه 'برگزیده' ندانست.
اما در این بخش دو اثر «بلاغت از آتن تا مدینه» اثر داوود بلاغتی مقدم و کتاب «درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی» اثر حسین صافی پیرلوجه 'شایسته‌ی تقدیر' جشنواره معرفی شدند.

**بیانیه هیئت داوران در بخش نقد ادبی
هیئت داوران بخش نقد ادبی جایزه جلال آل احمد پس از بررسی و مطالعۀ ده‌ها کتاب منتشر شده در سال 1395 ابتدا پنج کتاب را به عنوان آثار برتر این سال معرفی کردند.
آثار معرفی شده عبارت بودند از: بلاغت از آتن تا مدینه، بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری پژوهش داود عمارتی‌مقدم، بوطیقای بوف کور روایت شناسی روان گسیختگی در تکنیک بوف کور نوشته محمود نیکبخت، درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی نوشته حسین صافی پیرلوجه، صدای زمانه؛ جامعه شناسی شخصیت زن در رمان بعد از انقلاب نوشته کارولینا راکوویتسکا عسگری و عسگر عسگری حسنکلو، و نظریه ژانر (نوع ادبی) رویکرد تحلیلی- تاریخی،تدوین و تالیف سیدمهدی زرقانی و محمودرضا قربان صباغ.
رقابت نهایی میان این پنج اثر به عنوان آثار برتر پژوهشی سال 1395 بود که در نتیجه پس از بحث و بررسی هیئت داوران هیچ کتابی را شایسته دریافت جایزه برگزیده جلال آل احمد ندانست، اما دو کتاب بلاغت از آتن تا مدینه، بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری نوشته داود عمارتی‌مقدم و درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی نوشته حسین صافی پیرلوجه را به عنوان آثار «شایسته تقدیر» سال 1395 معرفی کرد.
هیئت داوران کتاب بلاغت از آتن تا مدینه، بررسی تطبیقی فن خطابه یونان و روم باستان و بلاغت اسلامی تا قرن پنجم هجری داود عمارتی‌مقدم را به جهت تلاش برای ریشه یابی فن بلاغت اسلامی و مقایسه تطبیقی آن با بلاغت یونانی و رومی که در جهت احیای میراث ادبی ایرانی – اسلامی است شایسته تقدیر دانست. ارجاع به منابع گسترده، معتبر وتخصصی در حوزه بلاغت یونان و جهان اسلام و تأمل در نخستین درسنامه­های بلاغی جهان ویژگی مهم این اثر است که آن را در زمرۀ آثار برتر پژوهشی این دوره جای می دهد.
هیئت داوران کتاب درآمدی بر تحلیل انتقادی گفتمان روایی اثر حسین صافی پیرلوجه را به جهت تلاش برای ارایۀ چارچوبی برای شناسایی و بررسی گفتمان روایی در زبان فارسی، همراه کردن طرح مباحث نظری با مطالعه کاربردی نمونه هایی از ادب فارسی، استفاده از منابع دست اول و شیوه ای موجز برای ارائه مطالب شایسته تقدیر دانست.
داوران دهمین دوره جایزه جلال ضمن تبریک به نویسندگان آثار فوق امید دارند که در سال‌های آتی فرصت معرفی آثاری با عنوان برگزیدگان آثار در حوزۀ نقد ادبی فراهم شود.
سرور مولایی، امیرعلی نجومیان و علیرضا نیکویی اعضای هیات داوری این بخش بودند.

**بیانیه هیئت داوران بخش مستندنگاری
داوری بخش مستندنگاری دهمین جایزه جلال آل احمد از اوایل آذرماه کار خود را آغاز کرد. در نشست نخست، بعد از گفتگو درباره شیوه داوری و قوانین جایزه، 290 عنوان کتاب رسیده به این بخش بررسی و تنها 40 عنوان کتاب وارد مرحله داوری شد. قفسه کتابها به سرعت خالی ‌شدند و داوران پس از چهار مرحله، به 5 عنوان کتاب مورد اعتنا رسیدند.
در تمام مراحل، داوران سعی کرده‌اند با توجه به معیارهای مستندنگاری (میزان استناد، دقت و عمق و اهمیت موضوع) به آنچه می‌تواند بر رشد زبان و ادبیات این مرز و بوم خدمت کند و بر فرهنگ کتابخوانی اثر بگذارد، با ارائه معیارهای صحیح در قالب مصادیق بدیع، در پربار کردن آثار این حوزه که مادر سایر دسته های ادبی است، راهی را بگشایند. مشاهده‌ داوران، موارد زیر را قابل تأمل تشخیص داده است که کوتاه بیان می‌کند: وضعیت موجود
آنچه در این دوره داوری با آن روبه‌رو هستیم، انبوهی از کتابهایی است که از نظر محتوایی از کیفیت کافی برخوردار نیستند. در این بخش بیشتر آثار در قالب خاطره و زندگینامه (خودنگاشت یا دیگر نگاشت) اند. همچنین موضوعات بدیع و شگفت انگیز هشت سال جنگ، فرصت مغتنمی را برای محققان و نویسندگان ایجاد کرده است، اما آنچه در این بستر حاصلخیز به بار نشسته است در قیاس با اصل موضوع، محتوایی است که با هنر ادبیات ارتباط مناسبی برقرار نکرده است. ورود و خروج مناسب از متن و فصل بندی آن، بهره مندی از صناعات ادبی، توجه به جا به ادبیات عامه و تفکیک ادبیات ژورنالی از ادبیات فاخر و ادبیات دایره المعارفی از ادبیات عمومی، عمق بخشی و کنکاش در تحقیق برای نگارش مستند، توجه به مستندسازی متن نگاشته شده با عکس‌های مناسب، اسناد و مکتوبات دیگر مانند دستنوشته‌ها، نامه‌ها و هرآنچه به باورپذیری و نزدیک کردن متن به واقع کمک می‌کند، حفظ زمینه‌ای که واقعه در آن اتفاق افتاده است یا راوی از متن آن برخاسته است از جمله مواردی است که در آثار موجود کمتر دیده می‌شود.
از نظر شکل ظاهری با بی سلیقگی در طراحی جلد، صفحه آرایی، تنظیم عکس‌ها و اسناد برای مستند کردن محتوا مواجه می‌شویم. به عبارت دیگر صنعت چاپ و نشر نیز به این بخش خدمات لازم را ارائه نمی‌دهد. چه بسا آثار وزینی که به همین دلیل از چشم مخاطب می‌گذرد اما بین دستانش قرار نمی‌گیرد.
سفرنامه از مواردی است که با وجود رونق گرفتن سفرها بین اقشار مختلف به بهانه‌های گوناگون، کمترین عناوین را در میان آثار قابل داوری به خود اختصاص داده است. در حالیکه سفرنامه سرشار از مفاهیم فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی است که علاوه بر انتقال تجربه در افزایش سطح آگاهی قابلیت‌های ویژه‌ای دارد.
پیشنهادهایی برای رسیدن به وضعیت مطلوب
نظارت بر محتوای تولید شده با بهره مندی از ناظر ادبی و محتوایی و ویراستاری حرفه‌ای
بهره مندی از نظارت فنی در موضوعاتی که نیازمند تخصص و آگاهی ویژه است؛ مانند ناظر تاریخی در کتابهایی که به وقایع تاریخی می‌پردازند یا ناظر نظامی در حیطه جنگ
تدوین مقدمه‌های تفضیلی از چگونگی و چرایی شکل گیری متن، تاریخچه موضوع و در مواردی بیان فراز و فرودهای راه؛ این فرآیند می‌تواند در انتقال تجربه و ایجاد فضایی برای آموزش ضمنی مؤثر باشد. به خصوص که این دسته ادبی، شاهد تجربه‎های نخست بسیاری از نوقلمان است.
ترویج فرهنگ نقد در حوزه ادبیات مستندنگاری با توجه به معیارها و ارائه مصادیق مناسب
توجه به صنعت چاپ و نشر به صورت حرفه‌ای و با استفاده از تجربه‌های موفق بشری
انتشار یادداشت‌های روزانه به عنوان بخشی از مستندنگاری؛ این نوع مستندنگاری حلقه مفقودی است که می‌تواند با ثبت وقایع از زوایای دید مختلف، خلأهای مستند را بکاهد و فرهنگ نگارش را از فضای مجازی به سمت آثار مکتوب سوق دهد.
سخن آخر؛ با توجه به موارد بیان شده، داوران بخش مستندنگاری از آن جهت که این جایزه را مسئول معرفی نمونه معیار برای مستندنگاری می‌داند کتابی را برگزیده تشخیص نداد. همچنین با احترام به موضوعات فاخری که در حوزه جنگ به مرحله نهایی رسید، ضمن ستایش آفرینندگان اصلی این آثار، به امید ارتقای محتوا در این بخش کتابی را شایسته تقدیر معرفی نکرد. بنابراین «سفر دیدار» به دلیل موضوع، فراز و فرودهای سفر، شیوه مستندنگاری و «آنک پاریس» به دلیل متن فاخر و درونمایه‌های ارزشمند ادبی و فرهنگی به صورت مشترک به عنوان دو اثر تقدیری اعلام می‌شوند.
مرتضی سنگری، مریم برادران و مصطفی رحیمی اعضای هیات داوران این بخش بودند.

**بیانیه هیأت داوران در بخش داستان کوتاه
اعضای هیأت داوران داستان کوتاه دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد، نتایج مطالعه و داوری خود را در محورهای زیر به جامعه ادبی ارائه می‌کند:
بررسی نزدیک به چهارصد عنوان مجموعه داستان کوتاه منتشر شده در سال 1395 و ریزش حدود دو سوم آنها در اولین مرحله داوری، بیانگر تولید انبوه اما ضعیف بسیاری از آثار مذکور است. این امر نشان‌دهنده نبود وسواس کافی نسل جدید نویسندگان ما به ساختار فنی داستان و حال و هوای آن است.
با توجه به سابقه خلق داستان‌های درخشان فارسی در دهه‌های چهل تا هفتاد انتظار می‌رفت که داستان کوتاه فارسی جهش‌های بزرگتر و تازه‌تری را تجربه کند. اما داوران با مطالعه آثار منتشر شده دراین دوره متاسفانه به چنین باوری نرسیدند. صرف‌نظر از برخی استثناها، باید گفت که وضعیت موجود، راهی به وضعیت مطلوب ندارد و به دیگر سخن اتفاق جدیدی در داستان نویسی (داستان کوتاه )نیفتاده است.
سهولت در چاپ، شتازدگی و تعدد مراکز عرضه داستان کوتاه در رسانه‌های مجازی به آفتی بدل گشته که اولین نتیجه آن تکثر متزاید و ناصافی داستان است. در نتیجه، اثر ادبی قبل از رسیدن به پختگی کامل وارد چرخه توزیع می‌شود و به کلیت هویت داستان کوتاه آسیب می‌رساند. البته از سویی نیز مشکلات چاپ و نشر (که اکثرا در بحث توزیع و کتابخوانی مخاطبان و آینده حرفه نویسندگی است قابل بررسی‌ست) باعث سرخوردگی بخشی از داستان نویسان جوان شده و وضعیت مخاطره آمیزی را رقم زده است.
پاره‌ای داستان‌ها از نظر فنی قابل قبول بودند، اما مسأله نویسنده داستان‌های مذکور بسیار شخصی و نازل بود. در برخی داستان‌ها هم، دردمندی و رسالت اجتماعیِ محدود، فقط توانسته بود شکل‌های داستان کوتاه را منحصر به روابط عاطفی یا حتی خانوادگی کند و آن را از حیطه ژرف‌نگری زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حوادث دورنماید. از جمله دلایلی که بعضی مجموعه‌ها دیگر را با وجود شایستگی نسبی از شانس رسیدن به مرحله نهایی محروم کرد، قرار گرفتن چند داستان ضعیف در کنار داستان‌هایی درخشان بود.
داستان ایرانی که به مزیت اقلیم، گویش، باورمندی، سبک زندگی، معنویت، شگفتی‌آفرینی و عناصر مهم دیگری مفتخر بوده، اینک به سمت پیروی یا الهام گرفتن محض از نمونه‌های موفق ادبیات غرب پیش می‌رود به نظر می‌رسد، همین توجه صرف به عنصر ساختار تا حدودی سبب شده است که هویت و اقتدار داستان ایرانی خدشه‌دار شود.
تقریباً موضوع بیش از نود درصد داستان‌های کوتاه این دوره اجتماعی بود و در این میان مفاهیم تکرار شونده‌ای همچون مهاجرت، تنهایی، عزلت‌گزینی و فضاهای شهری همچون کافه، ویلا و آپارتمان و فضاهای نامناسب کار و فعالیت‌های اجتماعی بر اغلب آثار سایه افکنده بود.
به نظر می‌رسد که تکثر کارگاه‌های داستان‌نویسی با توانمندی‌های متنوع و گاه ناقص که اغلب جایی برای ارایه شایسته آثار تولید شده ندارند، حیطه عمل و نام آوری داستان‌نویسان جوان را کوتاه و چالش‌گران این عرصه را دچار مشکل نموده است.
با وجود تفوق آثار نازل، داستان‌های در خور اعتنایی نیز در سال گذشته منتشر شد، داستان‌هایی که فارغ از تیراز و تبلیغ، از عشق به همنوع حکایت داشت و مرزهای معمول و کلیشه‌های رایج را درنوردیده بود و به طرح مسائل اساسی انسان امروز، اعم از روشنفکر و مردم فرودست همت می‌گماشت.
در خاتمه باید اضافه کرد: در این فرصت کوتاه مجال آسیب شناسی جدی فضای نقد میسر نیست. اما همین عارضه در جای خود به تولد و شکوفا‌یی داستان میانه دهه نود آسیب زده است و موجب نوعی از محفل‌گرایی خود بسنده آفت‌زا شده است. هر چند وضعیت کنونی داستان کوتاه فارسی حاصل زنجیره‌ای از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است؛ بررسی دقیق‌ترِ سیر تحول و احصاء علل آن، به پژوهشی جامع، بین‌رشته‌ای، با همکاری گروهی از جامعه‌شناسان، منتقدان ادبی، داستان‌نویسان و نظریه‌پردازان ادبی نیاز دارد.

**نتایج داوری:
اعضای هیأت داوران داستان کوتاه دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد، از میان پنج مجموعه داستان اسم شوهر من تهران است نوشته زهره شعبانی نشر مرکز، بی‌باد بی‌پارو از فریبا وفی نشر چشمه، بی‌وزنی نوشته محسن عباسی نشر افق، خانه‌ی کوچک ما اثر داریوش احمدی نشر نیماژ و سنگ یحیا از خسرو عباسی خودلان نشر نیماژ که به مرحله نهایی داوری رسیده بودند….. به خاطر …. توجه به ابعاد روانشناسانه و جامعه‌شناسانه شخصیت‌ها، پرداختن به زندگی پرمرارت مردم فرودست و انعکاس دردمندانه آسیبهای پیش روی جامعه از طریق رئالیسم اجتماعی و اعتراض به وضعیت نابسامان جامعه، توانایی ارائه باورپذیر و موثر زندگی مردمی که سالهاست در آثار بسیاری از داستان‌نویسان فراموش شده‌اند در داستان‌های گنجشک تریاکی و مجسمه، و نوآوری در نوشتن از شهدای جنگ تحمیلی در داستان کوچه فوتبالی، مجموعه داستان اسم شوهر من تهران است نوشته زهره شعبانی از نشر مرکز را شایسته تقدیر می‌داند.
همچنین از داریوش احمدی به خاطر چند دهه تلاش در عرصه داستان کوتاه، دقت و تأمل تحسین‌برانگیز در انتشار کتاب و توجه خاص به عناصر فرهنگ بومی، تقدس کار، باورهای عامه، نگاه همدلانه به مردم فرودست به ویژه کارگران منطقه خوزستان، فضای‌سازی درخور تحسین، شناخت کافی از شخصیت‌های داستانی، تمرکز بر درونمایه‌های انسانی در داستان‌هایشان با اهدای ده لوح تقدیر و ده سکه بهار آزادی تجلیل به عمل می‌آورد.
محمد حنیف، محمد کشاورز و مصطفی جمشیدی اعضای هیات داوران این بخش بودند.

**در بخش رمان جایزه ادبی جلال آل احمد
در بخش رمان جایزه ادبی جلال آل احمد هیئت داوران کتاب های «این خیابان سرعت گیر ندارد» اثر مریم جهانی و «بی‌کتابی» اثر محمد رضا شرفی خبوشان را به عنوان 'برگزیده مشترک' جشنواره معرفی کرد.
محمدرضا شرفی پس از دریافت جایزه خود گفت: بی‌کتابی علیه ذهنیت تفکیکی است دولت و ملت نداریم من رئیس‌جمهورم، من کارگرم، من نویسنده‌ام و...

**بیانیه هیأت داوران در بخش رمان و داستان بلند
ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ هیئت داوران بخش رمان و داستان بلند دهمین دوره جایزه جلال آل احمد، ضمن اذعان به دشواری کار داوری آثار هنری و ادبی، که ماهیت بغرنج هر داوری‌ای است، بیان می‌دارد که داوری در این دوره همراه با بحث‌ها و جدل‌های مفصل و جدی بود، بحث‌هایی توام با همدلی …
ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ
هیئت داوران بخش رمان و داستان بلند دهمین دوره جایزه جلال آل احمد، ضمن اذعان به دشواری کار داوری آثار هنری و ادبی، که ماهیت بغرنج هر داوری‌ای است، بیان می‌دارد که داوری در این دوره همراه با بحث‌ها و جدل‌های مفصل و جدی بود، بحث‌هایی توام با همدلی و همراهی. البته که ما باور داریم هیچ انسانی و از جمله هیئت داوران این جایزه مصون از خطا و اشتباه نیستند. در این دوره ناشران و نویسندگان استقبال خوبی از جایزه داشتند، ضمن تشکر از ناشرانی و نویسندگان که با سرمایه‌گذاری روی داستان و رمان ایرانی، چراغ ادبیات این مرز و بوم را روشن نگه‌ داشته‌اند بیان می‌دارد که متاسفانه سطح کیفی اکثر آثار رسیده به دبیرخانه جایزه جلال چندان مطلوب نبود به نحوی که هیئت داوران حتا در یافتن پنج نامزد بخش رمان و داستان بلند با مشکل مواجه شد. این نزول کیفی آثار منتشر شده در سال 95 می‌تواند زنگ خطری برای ادبیات باشد و ضعف‌هایی را در حوزه نشر و داستان‌نویسی نمایان می‌کند که می‌تواند در آینده خوانندگان را بیش از گذشته با ادبیات ایران بیگانه کند. هیئت داوران دلیل این نزول کیفی را ضعف در آموزش نویسندگان، سطحی‌نگری و آسان‌گیری در فرایند انتخاب و چاپ و نشر و تبلیغ آثار می‌داند. به طوری که هر کسی، با هر توانایی بعضا اندک و با آموزشی ناکافی و سطح ذوق و بینش کم، در این شرایط می‌تواند چیزی شبیه کتاب در قالب رمان و داستان منتشر ‌کند، فاقد کیفیت و تنوع در تفکر و چه بسا کم‌عمق و بدون هستی‌شناسی و طبعا با عمری کوتاه، به کوتاهی عمر چند روزه، روزنامه. نویسندگان امروز تجربه زیستی محدود و ناکافی‌ای دارند، این ناکافی بودن تجربیات، که پیامد جهانی‌سازی و شرایط زندگی بشر امروز است را می‌توان با مطالعه گسترده و ذهن پرسشگر و پژوهیدن در وجود و هستی انسان و سپس شناخت گیتی جبران کرد، اما متاسفانه نویسنده معاصر، اهل پژوهش و کاویدن وجودش نیست، عجول می‌نماید و شهوتی افسارگسیخته برای انتشار و دیده شدن دارد نه کشف ناشناخته‌های روح بشر و نه صبوری‌ای که محصول تامل و تدبر و عمیق شدن در پدیده‌هاست، از نویسنده عجول که اهل جست‌وجو نیست، رمان و داستان ماندگاری منتشر نمی‌شود. این دوره هم پر از آثاری بود با نویسندگانی عجول و ناشکیبا که تنها به دنبال انتشار چیزی شبیه کتاب هستند و ناشرانی که بدون توجه به کیفیت آثار و محتوای آن، این آثار را شاید به دلیل تولید انبوه و انبوه‌سازی منتشر می‌کنند و به بازار کتاب که روز به روز تنگ‌تر و کوچک‌تر و فقیرتر می‌شود عرضه می‌کنند. آثار این دوره از نظر محتوا فقیر بودند.
پس عجیب نیست در این دوره، رمان و داستان بلند قابل اعتنا کم داشتیم و آنچه بود هم ضعف‌های تکنیکی و ساختاری فراوان داشت و هم زبانی مشابه و پر غلط و قالبی و بدون ظرافت‌های زیبای زبان پارسی و هم مضامین به طرزی خطرناک شبیه هم شده بود. در این ادبیات عجول با نویسندگانی نابلد، انسان و اصول انسانی فراموش می‌شود و نویسنده عجول معاصر، که خود در شناخت خودش غفلت کرده است پناه برده است به سوء استفاده از تاریخ و سیاست برای گریز از کند و کاو در هستی و وجود خودش و برای پنهان کردن، سطحی‌نگری‌اش. پس عجیب نیست که در این دوره با آثار زیادی مواجه بودیم که به تاریخ معاصر پرداخته بودند، پرداختن به تاریخ معاصر و انسان درگیر سیاست و تاریخ فی نفسه بد نیست، اما استفاده ابزاری از تاریخ و نوشتن از تاریخ به طرزی که در متن تاریخ موجود است نسبتی با هنر خلاقه ندارد. ادبیات، رمان و داستان کوتاه، جایی برای تاریخ‌نگاری نیست، ادبیات، با انسان سر و کار دارد. شناخت عالم صغیر است که به شناخت عالم کبیر می‌انجامد.
هر چند آثار در خوری در این بین بودند که تاریخ و سیاست را بهانه‌ای کرده بودند برای شناخت انسان. این اصلی‌ترین مضمون ادبیات که به آن کم پرداخته می‌شود. جز این‌ها انگار هر چه می‌گذرد، پرداختن به سایر مسائل انسان معاصر بیشتر و بیشتر فراموش می‌شود در زیر بار تبلیغ و مد شدن‌های گاه و بی‌گاه این یا آن نگاه. هیئت داوران به این موضوع توجه ویژه داشت و آگاهانه سعی کرد در انتخاب‌هایش مضامین دیگر ادبیات را هم مورد توجه قرار دهد که، دغدغه‌ها و مسائل بشر پرداخته باشد. فرم زدگی، ترجمه زدگی، دیدن انسان از دریچه تنگ صفحات مجازی بلای دیگر داستان‌نویسی معاصر است. داستان‌نویس معاصر به تجربه نیاز دارد و به دانش و ادبیات به نویسندگانی که بر خود سخت بگیرند.
جز این‌ها متاسفانه اثری درخور در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر نشده بود که قابل اعتنا باشد. دفاع مقدس به عنوان ژانری بومی، ملی و جذاب. نگاهی به شمارگان رمان‌ها و داستان‌هایی که در سال‌های گذشته در حوزه دفاع مقدس منتشر شده است نشان می‌دهد که خوانندگان تشنه خواندن داستان‌هایی در این حوزه هستند اما انگار به دلایلی نویسندگانی که در این حوزه قلم می‌زدند آثاری ارائه نکرده بودند، انگار نقدهای ناصواب و ناراست و انگ زدن‌های بی‌دلیل به این نویسندگان آن‌ها را ملول و دل‌شکسته کرده است، به جای تشویق ایشان برای نوشتن از حوزه‌هایی از این دست که نیاز روز جامعه است، جامعه امروز به روح سلحشوری، شجاعت، فداکاری و عشق نیاز دارد، جامعه تشنه خواندن از این موضوعات است اما چیز در خوری به آن عرضه نشده است که جذبش کند و متحولش کند و پاسخگوی او باشد. در اخر اینکه انسان در ادبیات این روزها مفقود است، انسان با همه وجودش، تلاش خستگی ناپذیرش برای شناخت گیتی ندیده گرفته شده است، انسان در آثار دم‌دستی این روزها، که اغلب آثار را تشکیل می‌دهند، زیر چرخ‌های مجازی سیاست و تاریخ و چه و چه خرد شده است و ندیده گرفته شده است. ادبیات به خلاقیت نیاز دارد و بیش از آن به ذوق، ذوق پرورش یافته با مطالعه آثار خوب و کلاسیک ادبیات ایران و جهان. نویسندگان این روزها تن به خواندن نمی‌دهند، با زیربناهای فکر و فرهنگی خود بیگانه شده‌اند و چندان نسبتی با آن ندارند، پس عجیب نیست که با ادبیات کهن خودمان بیگانه باشند اما با نویسنده دسته چندم معاصر ادبیات فرنگ آشنا باشند. در این شرایط نویسنده فرم زده و ترجمه زده چیزی برای عرضه ندارد، جز آن نگاه سطحی‌ای که از طریق ترجمه‌های اغلب بد از آثار نه چندان مطرح فرنگی و خارجی به دست آورده‌اند.
اما اندک نویسندگانی هم پا به عرصه گذاشته‌اند که شناخت مناسبی از زبان، تاریخ و انسان داشتند. نویسندگانی که تجربه و نگاه نویی را عرضه کردند.

**هیئت داوران بخش رمان و داستان بلند دهمین دوره جایزه جلال آل احمد
«این خیابان سرعت‌گیر ندارد» نوشته «مریم جهانی» را به دلیل خلق موقعیت نو و توجه به زندگی روزمره شخصیتی که کمتر در ادبیات معاصر به آن پرداخته شده است، همراه با داستانی گیرا و قصه‌گویی مناسب و استفاده از خرده روایت‌ها برای ساخت شخصیت‌های داستان و در عین حال پرهیز از فرم‌گرایی مفرط و «بی‌کتابی» نوشته «محمدرضا شرفی خبوشان» به دلیل استفاده از نثری شیوا در خدمت خلق شخصیت‌ها و فضای داستان، نگاه نقادانه به جامعه امروز در گستره تاریخ، نگاهی و آفرینش فضایی رازآلود و پر رمز و راز و در عین حال داستان‌گویی قدرتمند و تصویرسازی بکر به عنوان برگزیده مشترک معرفی می‌کند.
اعضای هیات داوران:
ابراهیم زاهدی مطلق، محمدرضا بایرامی و علی چنگیزی اعضای هیات داوران این بخش بودند.

آخرین اخبار
© استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع (خبرایران) مجاز می باشد.
طراحی، تولید و اجرا: دلتاوب