خبرایران:دوره دوم ریاستجمهوری پوتین که بهار آتی آغاز میشود به منزله آزمونی برای افرادی است که وقتی او در راس قدرت نباشد مدیریت روسیه به آنها واگذار خواهد شد. دیمیتری ترینین، مدیر موسسه "کارنگی" در مسکو در بخش نخست ارزیابی خود به تشریح این مساله و همچنین چالشهای دیگری برای روسیه میپردازد که این چالشها مرتبط با رویارویی با سلطه آمریکا و پیچیدگیهای روند سوریه است.
به گزارش خبرایران به نقل از سایت شبکه المیادین، روسیه ظرف دو سال گذشته بازیگر اصلی در صحنه نبرد در سوریه بوده است.
روسیه در بهار سال ۲۰۱۸ شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است. هر چند که ما میدانیم از الان چه کسی پیروز این انتخابات است اما این انتخابات یکی از چالشهای اساسی است که روسیه با آن روبهرو خواهد شد. بنابراین چالش در خود انتخابات نیست، بلکه در مسائل و نتایج انتخابات خواهد بود. اگر من بخواهم که مفهوم این مساله را شرح دهم یک جمله میگویم که این انتخابات آغاز رسمی روند انتقال سیاسی برای دوره پس از ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه است. این انتخابات آغاز روند مهمی است که میطلبد سالها آمادگیهایی صورت بگیرد اما رهبری روسیه زمان بسیاری را برای این امر خواهد داشت.
مهمترین مساله حال حاضر روسیه
پوتین از ۱۸ سال پیش در قدرت است. ما میدانیم که پوتین برای دورهای بیش از این نیز در قدرت باقی خواهد ماند. اما زمان آن نیز فرا خواهد رسید که قدرت به افراد دیگری تحویل داده شود و ما شاهد آغاز این روند هستیم. این مساله بسیار اهمیت دارد. چرا که فقط به معنای تغییر شخصی که نماینده نظام سیاسی باشد، نیست، بلکه به منزله تغییر نظام است. در روسیه معمولا رئیس جمهوری نماینده نظام است. همچنین این احتمال وجود دارد که شاهد تغییرات جدی پس از دوره ریاست جمهوری آتی باشیم که برای شش سال به طول خواهد انجامید. این مساله میتواند تقریبا بر همه چیز از سیاست اقتصادی گرفته تا سیاست خارجه و امور دیگر تاثیر بگذارد.
پوتین میداند که اولین رهبر روس در این قرن است. وی طبیعتا امیدوار است که قدرت در روسیه به صورت روان و به دون چالش انتقال پیدا کند.
او در حال حاضر به دنبال افرادی میگردد که میتوانند پستهای مهمی را به آنها در بخشهای مختلف دولت بسپارد و او میخواهد که آنها از نسل جوانان باشند. آنها ۱۵ یا ۲۰ سال از پوتین کمتر سن دارند و برخی از آنها ۳۰ سال از وی کوچکترند زمانی که پوتین در راس دولت نباشد این افراد اداره روسیه را بر عهده خواهند گرفت.
دوره دوم پوتین به منزله آزمودن آن افراد است. این مهمترین مساله در حال حاضر روسیه است.
رویارویی با آمریکا
روسیه و ایالات متحده خود را در مقابل رویارویی مییابند که ممکن است در چندین سال به طول بینجامد و سپس روابط جدیدی میان دو طرف شکل بگیرد.
روسیه معتقد است که نقش اساسی را در جهان ایفا میکند. دیگران از جمله آمریکا به این نقش روسیه اذعان دارند. همچنان آمریکا قدرت برجسته در جهان است. اما دیگر همچون گذشته سلطه ندارد. در سطح جهانی، روسیه با آمریکا تقابل دارد. در مورد این رویارویی منتظر چه چیزی در سال ۲۰۱۸ خواهیم بود. من امیدوارم که شرایط به نابسامان شدن روابط با ایالات متحده نینجامد. من امیدوارم که هیچ اتفاقی نیفتد که نیروهای نظامی دو کشور چه در اروپا یا در سوریه وارد آن شوند. خوب خواهد بود که آمریکا روشی را برای تعامل با ایران به نحوی پیدا کند که ثبات بخشی از خاورمیانه را بر هم نزند. یکی از کانونهای حساس تنش که کشورها به آن اهمیت میدهند، کره شمالی است. فقط در صورتی که واشنگتن و پیونگ یانگ تصمیم بگیرند صحبتها میان خود را بدون پیش شرط آغاز کنند روسیه میتواند نقشی را ایفا کند.
کره شمالی با برنامههای هستهای خود تلاش میکند که آمریکا آن را همانگونه که است یعنی با نظام و سلاحهایش بپذیرد. اگر این امر رخ دهد روسیه و چین میتوانند مناقشات میان دو طرف را تسهیل بخشند.
نقش روسیه در سوریه
با پایان سال ۲۰۱۷، روسیه اعلام کرد که نیروهای خود را از سوریه خارج میکند و بدین ترتیب مسکو پایان جنگ با داعش را اعلام کرد. این مساله به معنای نقش متفاوت روسیه در سوریه است.
روسیه طی دو سال بازیگر اصلی در سوریه بوده است. روسیه در میان بازیگران خارجی در سوریه قویترین طرف بوده است. روسیه در سال جاری نیز به عملیات نظامی در سوریه ادامه خواهد داد. این عملیات نسبت به گذشته کمتر خواهد بود و تلاشهای ولادیمیر پوتین در عرصه دیپلماتیک که در آنجا اوضاع پیچیدهتر است، متمرکز خواهد بود اما چرا؟ برخی از همپیمانان روسیه طی جنگ به استراتژیهای خود ادامه خواهند داد که این استراتژیها همسو با سیاست مسکو نخواهد بود. به عنوان مثال ایران منافع خاص خود را دارد. الزاما روسیه از این منافع چه در سوریه یا در خاورمیانه به صورت کلی حمایت نمیکند. همچنین وضعیت ترکیه به عنوان همپیمان روسیه همین گونه است. بازیگرانی که مستقیما نقش نظامی برجستهای طی جنگ نداشتند نقش گستردهتری خواهند داشت. آنها یک عامل سیاسی مهمی به حساب خواهند آمد. منظور ما در اینجا کشورهایی همچون عربستان، قطر، اردن یا حتی ایالات متحده است که به صورت محدود نقش نظامی را ایفا کردهاند. آمریکا زمانی که فرصت سازش سیاسی نهایی فرا برسد نقش اساسی خواهد یافت. سوریه ویران شده است و به بازسازی نیاز دارد. این مساله بدین معناست که کسانی که پول دارند بخش گستردهای از این تلاشها را به خود اختصاص خواهند داد. از جمله آنها اروپاییها، هندیها، چینیها، ژاپنیها و طرفهای دیگر هستند.
روسیه بازیگر اساسی در این روند خواهد بود. اما نقشش متفاوت خواهد شد. به جای اینکه روسیه به عنوان قدرت نظامی چیره و قالب باقی بماند باید راه را از طریق نقش یک طرف کمکی هموار کند. روسیه روابطی با تمامی طرفهای کارآمد در منطقه از جمله اسرائیل دارد. موفقیت آمیز بودن نقش روسیه نشأت گرفته از توانایی آن برای تعامل با طرفهای متناقض و مخالف است. این الزاما به این معنا نیست که لزوما راه حل نهایی و سازشی سیاسی وجود داشته باشد. شاید این امر رخ ندهد.