خبرایران: برخی استاد تمام دانشگاه، در ادوار مختلف برخی قلم ها و افراد بوده اند که به تنهایی بر تن این درخت زخمی تنهای تربیت معلم تبر شده اند.
چند هفته گذشته خبرنگاری درخواست برگزاری مناظره بین جناب آقای اسدی گرمارودی به عنوان اولین سرپرست دانشگاه فرهنگیان و جناب آقای دکتر مهرمحمدی که تجربه 51 ماه سرپرستی این دانشگاه را داشت با عنوان دیدگاه های سرپرستان سابق دانشگاه فرهنگیان، نسبت به آرمان ها و وضع موجود این دانشگاه داده بود.
آقای گرمارودی گویا پذیرفته بودند و دکتر مهرمحمدی در متنی عنوان نموده بودند که : به نظر من زمان، زمین و حریف را باید هوشمندانه و محاسبه گرانه انتخاب کرد تا هدف دستیافتنی تر بشود و زمان، فعلا در اولویت برنامه های من نیست. انشاءالله در فرصت مقتضی اقدام خواهد شد.
همچنین عنوان کرده بودند که: ... صادقانه باید بگویم از درگیری یا مناظره ای که در آن هیچ نظر تازه ای به میان نمی اید استقبال نمی کنم. مطالب جناب استاد اسدی گرمارودی برای من و مخاطبان کاملا تکراری است. اگر هم حقیقتی در آن ها یافت می شود، مدیریت جدید دانشگاه باید به آنها توجه کند و از آنها سود جوید.
از این استاد عزیز؛ دیگر خبری نداشتیم تا آنکه امروز در یک سایت خبری یادداشتی تحت عنوان به مناسبت آنچه بر قلم دکتر عمادی و دکتر خنیفر در باب تربیت معلم رفت منتشر شد.
البته یادمان هست این سایت خبری که اختصاصی یادداشت ایشان را منتشر کرده است، در زمان معرفی جناب آقای دکتر خنیفر به عنوان گزینه سرپرستی دانشگاه نقش آتش به بیار معرکه را بازی می کرد...
خواندن این نامه سرگشاده از دکتر مهرمحمدی خطاب به سرپرست دانشگاه فرهنگیان موجب مرور خاطرات دشوار ۵۱ ماه گذشته بر ما و دانشگاه مظلوم و شریف فرهنگیان شد و ناخواسته سخنی از عمق جان به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ دانشگاه فرهنگیان به رشته تحریر در آمد که (تا دلی آتش نگیرد....حرف جانسوزی نگوید)
باید گفت بی اعتقادی جناب آقای دکترمهرمحمدی و جناب آقای عمادی به برنامه نگاری آینده نگر، اگر چه موضوع تازه ای نیست، اما عمیقاً اسباب تأسف است. چرا که خود کوچک پنداری مدیریتی و ترس از طرح برنامه های کلان، ترمزی همیشگی برای قطار توسعه متوازن و افقمند نظام تعلیم و تربیت در ایران بوده است.
آیا جز این است که در ادوار مختلف، از جانب صاحبان همین اندیشه ی فاقد از اعتماد به نفس بوده که تیشه بر ریشه نهال تربیت معلم خورده است؟
در پایان نوشته سرگشاده دکتر مهرمحمدی خطاب به سرپرست دانشگاه فرهنگیان که از سرمشق نیوز رسانه ای با سابقه معلوم منتشر شده، ایشان خود را خادم سال های 92 تا 96 دانشگاه های فرهنگیان نامیده اند.
باید در محضر عدل الهی از ایشان پرسید: جناب آقای دکتر مهرمحمدی شما در تمام آن پنجاه و یک ماه، به عنوان خادم دانشگاه فرهنگیان، در برابر نگاه از بالا به پایین در این مجموعه چه کردید؟
به عنوان خادم، کدام برنامه راهبردی و موفق را طراحی یا پیگیری کردید؟
ارقام و آمار کلاس های تهی از معلم و دبیر، چه می گویند؟!!!!
به گواهی آمار، پذیرش معلمین در این دانشگاه از سال 91 به بعد، روند کاهشی و رو به افول داشته. آیا کاهش پذیرش معلمان از 21 هزار به کمتر از۹ هزار نفر، مصداق خدمت است؟
آیا آمار ارائه شده در گزارش معاون وقت دانشگاه، جناب دکتر موسی پور قابل انکار است؟
حمایت شما از اظهار نظر خود برتربینانه و تمسخر آمیز جناب عمادی با آن سوابق مدیریتی در زیر مجموعه خود(از جمله لو رفتن سوالات امتحانی)، منصفانه نیست؛ به ویژه در حالی که دانشگاه فرهنگیان بعد از تحمل ضربه های متعدد ناشی از سوء تدبیر، رفته رفته در حال بازیافتن مسیر درست و درخور است.
این مدت ساکت بودید و به محض راه افتادن قلم تمسخر آقای عمادی، جان گفتید تا جان بگیرید؟
رسم مردانگی کشتن چراغ نیست
دریغ و افسوس که در مجموعه نظام تربیتی ما، قلم های بی ملاحظه اما منطقی و علمی، چونان اکسیر اعظم و کبریت احمر کمیاب و در عوض ملاحظه کاران فراوانند.
کوتاه سخن آنکه، در زمانی که امید یافتیم دانشگاه فرهنگیان می خواهد نقش واقعی خویش را در نظام تعلیم و تربیت به منصه ظهور برساند، به جای آنکه چراغی فرا راهش باشند، چماقی بر سرش میکوبند؟!!!
کاش صبر جمیل پیشه می ساختید و بعد از 51 ماه که خود عهده دارد سکان دار مدیریت مجموعه بودید، فرصتی چند ماهه نیز به دیگران می دادید.
آیا سزا و جزای آنکه با دیدی افقمند از برنامه های بلندمدت صحبت می کند، استهزاء و نکوهش است؟
کسی چون جنابعالی که خود درس برنامه ریزی خوانده!!! اینک برنامه را از محالات می پندارد!!!
و چه زیبا و رسا فرموده، دروازه شهر دانش، مولایمان علی، علیه السلام که: «کثیرون تحت الرایات وقلیلون فی الساحات».
حقا که گروهی در زیر پرچم ادعا فراوانند و در میدان عمل ورزی انگشت شمار.
جناب دکتر مهر محمدی!
استاد تمام دانشگاه، در ادوار مختلف برخی قلم ها و تن ها(افراد) بوده اند که به تنهایی بر تن این درخت زخمی تنهای تربیت معلم تبر شده اند.
زیبنده بود وارد این مجادله نمی شدید. چرا که شاید این مجادله همگان را به صرافت بازخوانی سابقه مدیریتی شخص جنابعالی در دانشگاه فرهنگیان اندازد.
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز....
به قلم یکی از استادان دانشگاه فرهنگیان