به گزارش خبرایران، دردسرهای نیمار تمامی ندارد و بعد از آنکه دختری به نام ناجیلا مدعی شد ستاره برزیلی در هتل به وی تجاوز کرده است، نیمار در اقدامی عجیب تصاویری از مکالمات خود با این دختر را در شبکه های اجتماعی منتشر کرد که خود این اقدام نیز جرم محسوب می شود.
ناجیلا با اعتراض به این حرکت نیمار مدعی شد او تمام مکالمات را منتشر نکرده و حالا یک شبکه برزیلی با افشای آنچه بین نیمار و ناجیلا رد و بدل شده، پرونده را وارد مرحله جدیدی کرده است و ممکن است اتفاقات تلخی در انتظار گرانقیمت ترین ستاره تاریخ فوتبال باشد.
ناجیلا: می روم بخوابم، من را معطل کردی و نیامدی و می توانستی بگویی نمی آیم.
نیمار: 15 دقیقه دیگر می آیم، داشتم آماده می شدم (خنده)
ناجیلا: داری ازدواج می کنی؟ خیر.
نیمار: شام می خوردم، (داری ازدواج می کنی؟)، خدارو شکر، خیر؟
ناجیلا: شارژ گوشی من در حال اتمام است و نمی دانم شارژر کجاست، در اتفاق 203 هتل منتظرت هستم.
**پیام های بعدی بعد از خروج نیمار از هتل رد و بدل شده است.
نیمار: فارغ از آنچه با من کردی، تو را می بخشم. حالا شرایط خوب است و اگر چیزی نیاز داشتی به من پیام بده.
در ادامه ناجیلا تصاویری از بدن زحمی و کبود خود برای نیمار می فرستد و نیمار نیز ایموجی مرد غمگین را برای او ارسال می کند.
ناجیلا: آیا اتفاقات دیروز را در خاطر داری؟
نیمار: قطعا
ناجیلا: تو می توانی من را مسدود کنی، می خواهم این حس تلخ به پایان برسد و نمی دانم چه توضیحی باید به خود بدهم
نیمار: آرام باش و زندگی خودت را ادامه بده (اتفاقات بد را فراموش کن) همه چیز خوب است
ناجیلا: اگر صبح پرواز داری لطفا به من بگو. مردی که من امروز می بینم مثل دیروز نیست و این همان نیماری است که من عاشقش هستم.
نیمار: تو خوب من را نمی شناسی، من انسانی عادی هستم.
ناجیلا: همه ما اینگونه ایم.
نیمار: دیروز خیلی سریع گذشت و فرصتی برای صحبت کردن نبود. ذهنیت افراد تغییر می کند.
ناجیلا: شاید. من مشتاق دیدار با تو بودم، دیروز خیلی سریع گذشت. به همین دلیل است من این کبودی ها را تازه صبح دیدم، ما به دشواری دیروز صحبت کردیم، تو هیجان زده و آشفته بودی و امروز آرام تر هستی. دیروز من آرام بودم و امروز من کسی هستم که آشفته است، متاسفانه شرایط بد پیش رفت.
نیمار: همه چیز بد نبود، مردم با یکدیگر ملاقات می کنند و این طبیعی است. تو انسان عاقلی هستی، متأسفانه آنچه امروز اتفاق افتاد کمی شرایط را خراب کرد. اما خوشحالم که با تو ملاقات کردم.
ناجیلا: دیوانه شده ای؟ من از تو خواستم تمامش کنی و حتی تو عذرخواهی کردی، اما حالا موضوع دیگر جلسات درمانی است. تو هنوز نیمار هستی و من نیز خودم هستم، اگر عکسی از من برای کسی فرستاده ای از وی بخواه که آن را پاک کند زیرا من نمی خواهم هیچ جا اسمم با تو باشد.
نیمار: چنین کاری نکرده ام
ناجیلا: اگر من امروز تغییر کرده ام چون دیروز متوجه رفتار زشت تو نشده بودم. خودت خیلی خوب می دانی که چه کار کرده و چگونه با من رفتار کردی. در واقع، تو من را مورد آزار قرار دادی. امیدوارم نصف استرسی که من در این سفر داشته ام را هرگز تجربه نکنی. بیشترین چیزی که من را ترسانده است این بوده که همه چیز خوب به نظر می رسد و انگار من دیوانه هستم. این نشان می دهد که مغز تو فقط در زمین کار می کند و قلب تو هرگز کار نمی کند. مهم نیست و من تلاش می کنم از همه قدرتم برای فراموش کردن وقتی که با تو بودم استفاده کنم. خوب بخوابی، از تو ممنونم و خوشحالم که حداقل فهمیدم نیمار واقعی کیست.