خبر ایران :اگر بخواهيم پُرفروش ترين فيلم های ترسناک تاريخ را برگزينيم، به فهرستی می رسيم که در ذيل با توضيحات مربوطه می آيد.
اگر بخواهيم پرفروش ترين فيلم هاي ترسناک تاريخ را بر گزينيم، به فهرستی می رسيم که در ذيل با توضيحات مربوطه می آيد. شايد نتوان به طور صددرصد گفت که اين فيلم ها با همين ترتيب و توالی لزوماً بهترين آثار هارور(وحشت) هم هستند بخصوص که اثری از «درخشش» شاهکار سال 1980 استنلی کوبريک و «بچه رزماری» کالت کلاسيک اواخر دهه 1960 رومن پولانسکی در اين ليست مشاهده نمی شود اما اين فهرست آن قدرها هم دور از چنان صنعتي نيست و با نظر اکثر کارشناسان درخصوص بهترين فيلم هاي اين ژانر با قدری جابجايی و تغييررتبه و جايگاه بعضی از آنها و البته افزوده شدن غايبانی نظير آن چه نام شان آمد، همخوانی دارد.
1- ژوراسيک پارک (1993): 402 ميليون دلار
مهمترين خصلت اين فيلم استيون اسپيلبرگ طول مدت شگفت انگيز اکران عمومی آن است که 18 ماه به درازا کشيد و در دوره و زمانه ای که حتی 8 هفته بر اکران بودن يک توفيق مهم تلقي مي شود، رقم ثبت شده توسط «پارک ژوراسيک» باور نکردني نشان مي دهد، ظهور و قيام دايناسورها در يک پارک تفريحي و خطر له شدن آدم های شوکه شده بر اثر اين روند حتي با کمک اسپشيال افکت 21سال پيش همکاران اسپيلبرگ آن قدر تاثيرگذار است که وقتي در سال 2013 نسخه 3 بعدی آن مجدداً اکران شد، باز هم فروش هفتگي کرد و به ساخت قسمت های دوم و سوم فيلم نيز منجر شد که البته فروش قسمت اول را نداشتند اما دومی هم جای بالايی را در فهرست پيش روی تان به خود اختصاص داده است.
2- حس ششم (1999): 293 ميليون دلار
اولين فيلم عمده هاليوودی نايت شيامالان و به واقع بهترين کار اين هندی مبتکر، واقعاً ترسناک و يک تريلر حقيقی است و با اين که پيشتر هم در مورد مردگانی که نمي دانند مرده اند فيلم هايي ساخته شده بود اما اين يکي سر راست ترين و تأثيرگذارترين بود و کاراکترهای بروس ويليس و هيلي جوئل اوسمنت فقط در پايان فيلم مي فهمند که اگر اوسمنت صاحب اين توان غيرمتعارف است که مردگان را ببيند، به اين دليل ساده است که خودش هم مرده است. تکيه کلام اوسمنت در اين فيلم با مضمون «من مرده ها را می بينم» به سرعت به يکی از معروف ترين عبارات در تاريخ سينما تبديل شد و نشانه شناسايی مرده ها که وجود يک لخته خونی در پشت سرشان بود، ديدن آنها را از منظر کاراکتر اوسمنت و البته تماشاگران يکه خورده فيلم ترسناک تر می کرد. فيلم در همان هفته اول اکرانش 26 ميليون دلار فروخت و نزديک به 11 ماه متوالی بر اکران ماند.
3- «آرواره ها» (1975): 260 ميليون دلار
وجود يک کار ديگر از استيون اسپيلبرگ در بالاهاي ليست از استعدادهای فوق العاده مردی سخن می گويد که اصولاً قرارنيست ساختن کارهای هارور و وحشت آفرين از مهارت هايش باشد و چنين چيزی را هم کسی از او نطلبيده است.بايد تذکردهيم که اگر قيمت بليت هاي سينما 39 سال پيش به اندازه امروز بود و مسايلی مثل تورم و قدرت خريد پول ها در تنظيم اين فهرست لحاظ مي شد، «آرواره ها» در صدر قرار مي گرفت و الان بيشتر از ژوراسيک پارک پولي در آورده بود. توفيق «Jaws» به حدی بود که بر مبنای آمار آن زمانش عنوان پرفروش ترين فيلم تاريخ را هم با احتساب تمامي ژانرها کسب کرد و چيزي حدود دو سال هم صاحب اين مقام بود. آرواره ها داستان خون بار حمله يک کوسه به ساحلي در آمريکا و بلعيده شدن چند شناگر توسط وي و پراکنده شدن ترس عظيم از اين رويداد در دل اهالي آن منطقه و در نهايت تقابل چند شکارچي حرفه اي با اين موجود است. ناگفته نماند که اسپيلبرگ به خاطر پيشرفته نبودن جلوه هاي ويژه از اين نعمت در زمان ساخت فيلمش تقريباً بی بهره بود و اسپشيال افکت، عملاً چيز زيادي را به عظمت و هولناک بودن کوسه در متن قصه او نيفزود و بعلاوه موجود فلزي اي که وي به عنوان الگو و نماد کوسه ساخته بود، خراب شد و مدتی از کار افتاد و او مجبور شد بسيار کمتر از آن چه مي خواست، اين حيوان قاتل را نشان بدهد و البته اين نيز استادي اسپيلبرگ را به اثبات مي رساند که از ترس يک چيز نديده هم، مردم را به هراس انداخت و دائماً در اين اضطراب قرار داد که اگر ببينند، چه رخ خواهد داد!
4- «من يک افسانه هستم» (2007): 256 ميليون دلار
اين فيلم با شعار «آخرين مرد روي کره خاکي آن قدرها هم تنها نيست» پخش شد و همين مسئله و قرار داشتن ويل اسميت که در زمان پخش فيلم در اوج شهرت و محبوبيت اش بود، در مرکز قصه، بر فروش فيلم افزود. فيلم بر اساس رمان معروف سال 1954 ريچارد ماتيسون ساخته شده و دنياي بعد از يک فاجعه هسته اي را نشان مي دهد که به ظاهر فقط يک مرد (اسميت) و سگ او در آن زنده مانده اند اما قصه به آرامي مشخص مي کند که موجوداتي زامبي وار و ترسناک هم در سايه ها و تاريکي ها هستند که آن مرد را قدم به قدم تعقيب مي کنند و سرانجام مقابل او سبز مي شوند. پخش فيلم به شيوه پيشرفته اي مکس که بعد از آن بيش از پيش باب شد نيز در فروش فيلم تأثير گذار بود.
5- «جنگ دنياها» (2005): 234 ميليون دلار
يک کار ديگر از استيون اسپيلبرگ سند ديگري از استادي او در ساخت کارهاي تريلر (دلهره آور) و موقعيت هايي است که ترس از مرگ را بر انسان ها مستولي مي سازند. فيلم درباره حمله بيگانه ها و تمدن هاي ناشناخته فضايي به کره خاکي و تبعات آن است اما خيلي ها ترجيح دادند آن را مصداقي از واقعه 11 سپتامبر بدانند و اسپيلبرگ هم با اسير نشان دادن آمريکايي ها در خاک خودشان بر شدت اين باور افزود. البته از حق نبايد گذشت که در ميان فيلم هاي مربوط به حمله فضايي ها به کره زمين اين از همه ترسناک تر است و حضور تام کروز که بر خلاف معمول به خاطر وقايع منفي زندگي خصوصي اش در آن مقطع زماني نه يک عامل فروش بلکه عنصر تنزل فيلم محسوب مي شد، از توفيق آن نکاست.
6- «جن گير» (1973): 232 ميليون دلار
اگر ميزان فروش مبناي تنظيم اين ليست نبود و کيفيت و ميزان ترس زايي مدنظر قرار مي گرفت يا قيمت بليت ها در زمان اکران «جن گير» به اندازه امروز بود، فيلم افسانه اي ويليام فردکين بي شک در صدر قرار مي گرفت و در حالت دوم فيلم حداقل 900 ميليون دلار مي فروخت. فيلم 41 سال بعد از عرضه اگر ترسناک تر از آن موقع جلوه نکند، کمتر هم هراس ايجاد نمي کند و حلول شيطان در جسم يک نوجوان (ليندا بلر) و سياه شدن روزگار اطرافيان او و فراخواني چند جن گير حرفه اي و همچنين يک کشيش براي سرکوب هيولاي درون وي با نوع بسيار تاثيرگذار بيان آن توسط فردکين مي تواند هر فرد مدعي شجاعت را هم از سالن محل نمايش فيلم فراري بدهد و واقعاً ترسناک ترين فيلم تاريخ است. فيلم در اوايل دهه 2000 در دو ورسيون بازسازي و به گونه اي هم دنباله سازي شد اما آن ورسيون ها به جاي کسب هويت مستقل بيشتر ابهت فيلم اورژينالي را نشان داد.
7- «دنياي گمشده: ژوراسيک پارک» (1997): 229 ميليون دلار
اين فيلم و به روايت بهتر «ژوراسيک پارک 2» که ادامه اي بر وقايع فيلم نخست بود، به فروش فيلم نخست نرسيد ولي باز هم رکوردهاي تازه اي را بر جاي نهاد. از آن جمله بود 72 ميليون دلار فروش در همان 3 روز نخست اکران و رسيدن به 90 ميليون دلار در پايان روز چهارم. اگر در فيلم اول استيون اسپيلبرگ ابتدا کلي مقدمه چيني و سپس حمله دايناسورها را به انسان ها ترسيم کرد، اين يکي بلافاصله و بدون مقدمه به سراغ تهاجم ها و ويراني حاصله رفت و به قول جف گوادبلام که در هر دو فيلم حاضر است، فيلم اين بار هر گونه رحمي را کنار گذاشت.
8-«نشانه ها» (2002): 227 ميليون دلار
ديگر فيلم نايت شيامالان در 10 جاي نخست فهرست نشانگر مهارت اين کارگردان هندي مقيم هاليوود در ترس آفريني است و با اين که او طي 15 سال اخير فيلم هاي ناموفق هم کم نساخته، اما وقتي کارهاي او خوب از آب در آمده اند، واقعاً خوب بوده اند و اين يکي از آنهاست. اين فيلم در همان هفته نخست اکرانش 60 ميليون دلار فروخت و اين رقم، سومين شروع برتر يک فيلم در تاريخ آمريکاي شمالي در ماه اگوست (مرداد) را تا آن زمان به ثبت رساند. اين بار بيگانه هاي آمده از فضا با جا گرفتن در فضاي بين محصولات گياهي و درون مزرعه مقابل خانه کاراکتر مل گيبسون ترسي پنهان را در اذهان تماشاگران مي کاشتند ولي شيامالان تا سر حد امکان و بخصوص در دو سوم نخست فيلم قيافه اين موجودات را اصلاً رو نکرد و وقتي هم آنها را به نمايش نهاد، اين موجودات آن قدر کوچک و موهوم و نازک و ظريف بودند که تماشاگران از خود مي پرسيدند آيا همه ترس هاي دقايق قبلي بجا بوده و ارزش اش را داشته است يا خير. با اين حال هيجان سازي ذره ذره شيامالان کارش را کرد و تماشاگران چون از ابتدا با هراس در اين مزرعه آشنا و همسو شدند، آن را تا پايان نيز همراهي کردند.
9-«جنگ جهاني زد» (2013): 202 ميليون دلار
جديدترين حمله زامبي ها به کره زمين که از تمامي قبلي ها هم بزرگتر است و مقابله تقريباً يک تنه براد پيت با آن اثرش را گذاشت و يکي از پرفروش ترين فيلم هاي سال 2013 را موجب شد. زامبي ها تا مي توانند مردم بينوا و گريزان را گاز مي گيرند و مي کشند و تماشاگران نمي توانند چشم هاي خود را حتي يک لحظه از صحنه بر گيرند، موفقيت تجاري فيلم در حالي شکل گرفت که گزارش هاي مربوط به اختلاف شديد بين براد پيت و مارک فارستر کارگردان فيلم از سر و روي مطبوعات بالا رفته بود و يکي دو سکانس فيلم نيز قبل از عرضه به سبب مخالفت سران استوديوي سازنده آن (پارامونت) از نو گرفته شده بود. فروش عالي فيلم مشکلات فوق را از يادها برده و پارامونت را به ساخت قسمت دوم آن وا داشته است. البته فارستر با ديدن معضلاتش در زمان ساخت قسمت اول، از فيلم دوم کنار کشيده است.
10-«هانيبال» (2001): 165 ميليون دلار
قسمت دوم «سکوت بره ها» به لحاظ کيفي اصلاً به سطح قسمت اول نرسيد و کنار کشيدن جودي فاستر از اين دنباله سازي به رغم انتصاب جانشيني نامدار براي او ـ جولي ين مور ـ فقط يک شکست را براي هانيبال گواهي مي داد اما چنين نشد و همين که آنتوني هاپکينز رل پزشک آدمخوار ـ هلنيبال لکتر ـ را تکرار کرد، براي موفقيت اقتصادي آن کفايت کرد و در همان هفته اول 58 ميليون دلار سود به بار آورد که براي يک فيلم ترسناک رقم بسيار بالايي است. کارگردان اين قسمت ريدلي اسکات بزرگ است اما بايد پذيرفت که به رغم فروشي که بر شمرديم و اين فيلم را در جايگاه دهم پرفروش ترين آثار سبک هارور تمامي دوران ها نشانده، وي نتوانسته است ريتم پرطرفدار داستاني فيلم اول را تکرار کند. البته توماس هريس نويسنده اين داستان ها از هر دو فيلم ناراضي است و هنوز هم تعجب مي کند که چطور مخلوق آدمخوار و منفور وي از نگاه فيلمسازان تبديل به يک ضد قهرمان محبوب بينندگان شده که افسر پليس در جستجوي خود ـ کلاريس ـ را از چنگ افرادي ظاهراً موجه اما به واقع ترسناک تر از خود رهايي مي بخشد.
بد نيست متذکر شويم که رده هاي 11 تا 17 اين فهرست به ترتيب متعلق به فيلم هاي «آن چه در زير جاي دارد» (محصول 2000 و با 4/155 ميليون دلار فروش)، «موميايي يک» (محصول 1999 و با 3/155 ميليون دلار فروش)، «Gremlins» (محصول 1984 و با 153 ميليون دلار فروش)، «پروژه بليرويچ» (محصول 1999 و با 140 ميليون دلار فروش)، «The Conjuring» (محصول 2013 و با 137 ميليون دلار فروش)، «سکوت بره ها» (محصول 1991 و با 131 ميليون دلار فروش) و «حلقه» (محصول 2002 و با 129 ميليون دلار فروش) است.