امروز: یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ [2024/04/28]
ما را در فیسبوک دنبال کنید ما را در توییتر دنبال کنید ما را در گوگل پلاس دنبال کنید خروجی RSS جستجوی پیشرفته سایت پیوندهای سایت
کد خبر: 3120 تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱:۴۰:۱۰ بعد از ظهر نسخه چاپی

طبقه حساس؛ نبود کشمکش و موتور محرکه برای روایت

مشکل اصلی «طبقه حساس» از آنجا ناشی می شود که هیچ کشمکش و موتور محرکه ای برای روایت در فیلمنامه وجود ندارد در نتیجه هیچ گونه درامی شکل نمی گیرد.همه چیز روی گرده رضا عطاران به عنوان ستاره فیلم نهاده شده تا با لحن و زبان بدن منحصر به فرد خود و از طریق تعدادی شوخی نامرتبط که انسجامی ندارند.
طبقه حساس؛ نبود کشمکش و موتور محرکه برای روایت

 در تاریخ سینما همکاری مداوم دو سینماگر مثل زوج ˝ فیلمساز – فیلمنامه نویس˝ یا ˝فیلمساز – بازیگر˝ معمولا به نتایج مثبتی منجر شده است.این موفقیت می تواند تجاری باشد و یا هنری.به هرحال در روند خلق یک اثر هنری گروهی مثل سینما ثبات نکته مثبتی است.اما گاه این گونه همکاری ها می تواند به تثبیت امری بینجامد که در حقیقت جز هیاهو و پوسته ظاهری بیرونی نکته مثبتی در خود ندارند.زوج هنری کمال تبریزی و پیمان قاسم خانی وارد این فاز شده اند.موفقیت یک فرمول روایتی ساده در یک فیلم به تکرار بی رویه این فرمول در همکاری های بعدی این زوج رسیده است.

همکاری های کمال تبریزی و پیمان قاسم خانی در سینمای ایران طی یک دهه اخیر همواره بحث برانگیز بوده اند.فیلم هایی با سرو صدای فراوان و هیاهوی رسانه ای و اقبال نسبی مخاطب که جز مورد نخست ( یعنی مارمولک) با توجه منتقدان همراه نشده اند."طبقه حساس" هم با چنین رویکردی ساخته شده است.جسارت قاسم خانی در طرح موضوع های چالش برانگیز و شکستن تابوهای عرفی جامعه به ویژه موضوع هایی که با نفسانیات آدمی سروکار دارند در ترکیب با جسارت تبریزی در پرداخت این مولفه ها در قالب کمدی به جنجال و البته جلب توجه توده مخاطب می انجامد

اما همین جاست که بی تعارف دوباره صدای پای ابتذال می آید.گویی این زوج هنری در قالب فیلمساز- فیلمنامه نویس علاقه ویژه ای به چرک کردن هرنوع دستمایه طنزآلودی دارند.چیزی هم پای "ادبیات کثیف" که روزگاری لوئی فردینان سلین به آمنسوب شد و روزگاری دیگر امثال بوکفسکی و کرواک.خلق فضایی سیاه و تلخ که از دل آن، لحظه هایی مشمئز کننده و گروتسک گونه به عنصر طنزآلود روایت تبدیل می شود.اما این اقتدای احتمالا ناخواسته هرگز عمقی پیدا نکرده و همواره به کار کشاندن توده مخاطب به سالن های سینما آمده اند و کمتر واکنشی جدی در رسانه ها مقابل این رویکرد تکراری دیده شده است.دراین میانه فیلم های زوج هنری یاد شده با پرده دری ها و بهره گیری از متلک ها و دوپهلو گویی های جنسی همیشه یا در سد ممیزی مانده اند ( پاداش) و یا با استقبالی فراتر از حد تصور (مارمولک) مواجه شده اند.

مشکل اصلی "طبقه حساس" از آنجا ناشی می شود که هیچ کشمکش و موتور محرکه ای برای روایت در فیلمنامه وجود ندارد در نتیجه هیچ گونه درامی شکل نمی گیرد.همه چیز روی گرده رضا عطاران به عنوان ستاره فیلم نهاده شده تا با لحن و زبان بدن منحصر به فرد خود و از طریق تعدادی شوخی نامرتبط که انسجامی ندارند ،فیلم را پیش ببرد لحظات طنزآلود هم هم به سان بسیاری از کمدی های سالیان اخیر بر پایه شوخی های کلامی شکل می گیرند.به این ترتیب با فیلمی روبروئیم که به لحاظ ساختاری ، ویژگی های طنزهای آیتمی تلویزیون (خاستگاه حرفه ای عطاران) در دو دهه اخیر را دارد اما به لحاظ جسارت و پرده دری ، رها ازتابو های عرفی ومحدودیت های صدا و سیماست.

تبریزی به شهادت کارنامه سینمایی اش به ساخت فضاهای عینی و ترکیب شان با فضای عینی علاقمند است.اما هیچ گاه نتوانسته فضاهای ذهنی سینمایی و قابل باوری بسازد.به همین دلیل همیشه این فضاهای سوبژکتیو در چارچوب فیلم هایش ( اینجا به ویژه در " طبقه حساس") نمی گنجند و از ساختار اثر بیرون می زنند.این ضعف از پرداخت بصری نما ها تا جا نیفتادن سکانس در قالب فیلم قابل ردیابی است.در سکانس های رویای کمالی ،آن چه مخاطب را به خنده وا می دارد فانتزی و سردستی بودن کاراست ونه تاثیرگذاری احتمالی آن.

به مانند اغلب قریب به اتفاق فیلم های کمدی که رضا عطاران در آن نقش آفرینی کرده ،پرسونای تثبیت شده بازیگری او نقشی محوری در چارچوب فیلم پیدا می کند."طبقه حساس" هم مثل بسیاری از همتایانش در سال های اخیر می خواهد کاستی های پیرنگ روایت و کمرنگ بودن داستان را با بداهه پردازی ها و البته شخصیت نامتعارف عطاران مقابل دوربین پوشش دهد.بخش مهمی از فیلم وابسته به حضور عطاران است.این وابستگی متن به شخصیت بازیگر تا آنجاست که "طبقه حساس" بی حضور عطاران قابل تصور نیست.

مصالح داستانی فیلم به قدری اندک است که در همان ده دقیقه آغازین داستان ته می کشد و دیگر فقط باید منتظر شیرین کاری های عطاران ماند تا فیلمی با این ریتم کند و کُشنده را پیش ببرد.همه چیز برپایه خلق یک ایده اولیه طنزآلود و بسط بی هدف این موقعیت با تکیه بر دیالوگ های نامنتظره و شلوغ کاری های عطارانی است.حفره های فیلمنامه و کمبود روایت پیش برنده در فیلم همه انرژی فیلم را گرفته و رضا عطاران هم با همه جسارت و تندروی هایش نتوانسته فیلم را از ورطه یک اثر بی رمق و زیر متوسط نجات دهد.

 

آخرین اخبار
© استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع (خبرایران) مجاز می باشد.
طراحی، تولید و اجرا: دلتاوب